ادب فـرزنـدان پـيامبـر(ص)
نویسنده در مطلب حاضر با اشاره به ویژگی ادب در سبک زندگی امام حسن(ع) و امام حسین(ع) به برخی جلوههای این رفتار اجتماعی در زندگی آن دو بزرگوار و به ویژه امام حسین(ع) پرداخته است.
امام حسین(ع) و برادرش امام حسن(ع) سرمشق بشریت هستند. آنان همه مکارم اخلاقی را در خود تجلی بخشیده و سرمشق عملی اخلاق و ادب بودند. آنان همان طوری که ادب داشته و حرمت حریمهای الهی را حفظ میکردند، در روابط اجتماعی نیز بر حفظ حرمتهای اجتماعی تاکید داشته و پسندیدهترینها را انجام میدادند و به کمتر از نیکوترین بسنده نمیکردند؛ زیرا خداوند از بندگانش خواسته تا نیکوترینها را گرفته (اعراف، آیه145) و بر اساس مکارم اخلاقی که برترینها در اخلاق است، رفتار و عمل کنند.(فرقان، آیه 72)
خداوند در آیه 61 سوره آل عمران که آیه مباهله خوانده میشود، امام حسین(ع) و امام حسن(ع) را فرزندان پیامبر(ص) خوانده است. ایشان به حرمت حریم الهی و حکم خداوندی بر همان رویه عمل میکردند و همواره ادب نگه داشته و پیامبر(ص) را به عنوان پدر خطاب میکردند و به حکم، امیرمومنان علی(ع) را در زمان حیات پیامبر(ص) به عنوان پدر نمیخواندند.
امام علی(ع) خود در توصیف ادب فرزندانش میفرماید: كانَ الْحَسَنُ فِي حَياهًِْ رَسُولِ اللّهِ يَدْعُوني أَبَاالْحُسَيْنِ وَكانَ الْحُسَيْنُ يَدْعُوني أَبَا الْحَسَنِ، وَيَدْعُوانِ رَسُولَاللّهِ أَباهُما، فَلَمّا تُوُفِّىَ رَسُولُاللّهِ دَعَواني بِأبيهِما؛ در طول زندگانى پيامبر(ص)، حسن مرا ابوالحسين مىخواند و حسين مرا ابوالحسن و هردو، پيامبر را پدر مىخواندند، وقتى ایشان رحلت فرمود، آنان مرا پدر خواندند.(مقاتل الطالبيين، ص 24)
این نکته لازم به ذکر است که وقتى كسى را با كُنيه صدا كنند نه با اسم خاصّ خودش، نشانه احترام نهادن به اوست؛ از این رو، امام على(ع) را «ابوالحَسَنين» میگویند.
البته اين شيوه که به حکم الهی انجام میگرفت و در سبک زندگی آنان بروز داشت، در حقیقت، نوعى فرهنگسازى هم بود تا مردم نیز به حکم الهی، امام حسن و امام حسين(ع) را كه فرزند دختر پيامبر(ص) بودند، فرزند پيامبر خدا بشناسند و به این عنوان تکریم کنند. این امر چنان معروف شد که مردم دیگر، امامان معصوم(ع) رانیز به عنوان «یابن رسولالله؛ ای پسر پیامبر خدا» صدا میکردند.
ادبورزی امام حسین(ع) و حفظ حـريم بـرادر و خواهر
ادب به معنای اهتمام و توجه به لطائف و ظرافتهایی است که انسان را در مراتب عالی اخلاق قرار داده و به عنوان کریم و دارای مکارم اخلاقی میشناساند. فاطمه(س) میگوید: «وقتی آیه «لا تَجْعَلُوا دُعاءَ الرَّسُولِ بَیْنَکُمْ کَدُعاءِ بَعْضِکُمْ بَعْضاً»؛ «رسول خدا را آن گونه که همدیگر را صدا میزنید، نخوانید!» نازل شد، ترسیدم که رسول خدا را با لفظ «ای پدر» بخوانم؛ لذا [من هم مانند دیگران پدر را] با لفظ «یا رسولالله» صدا زدم. ولی پیامبر یک بار یا دو بار یا سه بار از من روی گردانید [و پاسخم را نگفت]. سپس رو کرد به من و فرمود: ای فاطمه این آیه درباره تو و خانواده تو و نسل تو نازل نشده است. تو از من هستی و من از تو هستم. همانا این آیه برای [ادب کردن] جفا کاران درشت خوی قریش… نازل شده است. و اما تو ای فاطمه! «قُولِی یَا أَبَتِ فَإِنَّهَا أَحْیَا لِلْقَلْبِ وَ أَرْضَی لِلرَّب؛ [مرا با جمله] «ای پدر» خطاب کن که این جمله بیشتر قلب [مرا] حیات میبخشد و خداوند را بیشتر خشنود میسازد.»(نگاه کنید: مناقب شهرآشوب)
امام حسین(ع) نیز در ادب و ادبورزی سرمشق است. از جمله مواردی که در ادب آن بزرگوار بیان شده روایت امام صادق(ع) است که فرموده است: ما مَشَى الْحُسَيْنُ(ع) بَيْنَ يَدَىِ الْحَسَنِ(ع) قَطُّ وَلابَدَرَهُ بِمَنْطِقٍ إِذا اجْتَمَعا تَعْظيما لَهُ؛ امام حسين(ع) به خاطر رعايت احترام، هيچ وقت جلوى امام حسن(ع) راه نرفت و زمانى كه با هم بودند ابتدا به صحبت نكرد.(مشكاهًْالانوار، ص 170)
از این روایت به دست میآید از جلوههاى احترام گذاردن به كسى آن است كه جلوتر از او راه نرويم و پيش از او شروع به حرف زدن نكنيم. رعايت اين نكته نسبت به پدر و مادر، معلّم و مرّبى، برادر بزرگتر، افراد سالخورده و بزرگ لازمتر است. امام حسين(ع) نسبت به برادرش امام حسن(ع) اين ادب را مراعات مىكرد، با اينكه هر دو امام و حجت الهى و معصوم بودند و سرور جوانان بهشتى به شمار مىرفتند.
امام باقر(ع) نیز درباره یکی دیگر از جلوههای ادبورزی امام حسین(ع) نسبت به برادر بزرگتر خویش امام حسن(ع) میفرماید: ما تَكَلَّمَ الْحُسَيْنُ(ع) بَيْنَ يَدَىِ الْحَسَنِ(ع) إِعْظاما لَهُ، وَلاتَكَلَّمَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَنَفِيَّةِ بَيْنَ يَدَىِ الْحُسَيْنِ إِعْـظاما لَهُ؛ امام حسين(ع) در نزد امام حسن(ع) به خاطر احترام او و محمد حنفيه نيز در پيش امام حسين عليهالسلام به خاطر احترامش حرف نمىزد. (مناقب ابن شهر آشوب ج 3، ص 401)
اینها تنها جلوههایی اندک از ادبورزی آنان است. همین رویه در خانواده امامان(ع) سرمشق دیگران قرار گرفت و مردم از آنان ادب میآموختند. رعایت ادب در میان اهل بیت(ع) رواج داشته و مکارم اخلاقی را آنان در عمل به مردم یاد میدادند و از همین رو پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) اسوههای حسنه عملی ادب و اخلاق و مکارم اخلاقی شدهاند.(نگاه کنید: احزاب، آیه 21)
همچنین از روایات در سنت و سیره برمیآید وقتى رسول خدا(ص) در جايى حضور داشتند، امام على(ع) ساكت بود و به احترام پيامبر خدا(ص) حرف نمىزد، مگر آنكه پيامبر خدا(ص) چيزى سؤال كند. رعايت اينگونه آداب، نشانه شخصيت انسان و معرفت او نسبت به بزرگان است که باید سرمشق شیعیان و مسلمانان بلکه کل بشریت در سبک زندگی اخلاقی شود.
در روایت است که پیامبر(ص) به احترام دخترش حضرت فاطمه(س) برمیخاست و فاطمه(س) به استقبال پدر میشتافت و چنان به یکدیگر احترام و تکریم میکردند که گاه حسادت دیگران را بر میانگیخت. چنین سبک زندگی اسلامی را که بر اساس مکارم اخلاقی شکل گرفته و پیامبر(ص) خود را مامور و مبعوث به آن دانسته و خداوند مسئولیت تعلیم و تزکیه امت را به ایشان سپرده است(بقره، آیات 129 و 151؛ آل عمران، آیه 164؛ جمعه، آیه 2)، باید آموخت و در خانه و خانواده به آن عمل کرد تا ضمن حفظ حرمتها و حریمها، عواطف و احساسات در مسیر درست قرار گیرد و موجب رشد و تعالی انسان شود.
در روایات آمده که حضرت امام حسین(ع) بر حفظ كـرامت خـواهر به هر شکلی تلاش میکرد و تلاش داشت تا خواهرش را با آنکه از وی کوچکتر بود، تکریم کند و مقام و منزلت او را پاس دارد. در روایت است: إنَّ الْحُسَيْنَ(ع) إذا زارَتْهُ زَيْنَبُ(س) يَقُومُ إجْلالاً لَها وَكانَ يُجْلِسُها في مَكانِهِ؛ وقتى حضرت زينب(س)، امام حسين(ع)را زيارت مىكرد، امام به احترام او بر مىخاست و در جاى خـودش مىنشاند.(وفات زينبالكبرى، ص11)
این رفتارها در خانواده معصوم(ع) و شیوه آنان به ما میآموزد که چگونه یک خانواده اسلامی داشته باشیم. گفتنی است زينب كبرى(س) را عقيله بنىهاشم مىگفتند و از نظر فهم و ايمان و فضايل اخلاقى بسيار والا بود. از اين رو سيدالشهدا(ع) چنين رفتار احترامآميزى با او داشت.
این تکریم تنها در زمان حیات نبود، بلکه امام حسین(ع) تکریم نسبت به والدین و برادر را حتی پس از رحلت آنان داشته و به زيـارت قبورشان میرفت و ضمن صله رحم، آداب تکریم را به تمام و کمال انجام داده و به ما میآموخت. امام صـادق(ع) به نقل از امام باقر(ع) فرمود: إنَّ الْحُسَيْنَ بْنَ عَلىٍّ عليهماالسلام كانَ يَزُورُ قَبْرَ الْحَسَنِ بْنِ عَلىٍّ عليهماالسلام كُلَّ عَشِيَّةِ جُمُعَةٍ؛ حضرت حسين بن على هر شب جمعه به زيارت قبر حضرت حسن بن على مىرفت. (بحارالانوار، ج 10، ص 317)
در اسلام، به عنوان یک حکم الهی، زيارت قبور مؤمنان، از مستحبّات است. اگر اين زيارت نسبت به قبر يك امام معصوم باشد ثواب بيشترى دارد. زيارت هر هفته امام حسين(ع) از قبر برادر شهيدش در بقيع درسى براى ماست تا مزار شهدا و اموات را از ياد نبريم. در زیارت قبور امامان و به ویژه امام حسین(ع) روایات بسیار و ثواب عظیمی مطرح شده است.
امام باقر(ع) نسبت به كسانى كه در روز عاشورا نمىتوانند به زیارت آن حضرت بروند، اینگونه دستور عزادارى دادند و فرمودند: برحسین(ع) ندبه و عزادارى و گریه كند و به اهل خانه خود دستور دهد كه بر او بگریند و در خانهاش با اظهار گریه و ناله بر حسین، مراسم عزادارى بر پا كند و یكدیگر را با گریه و تعزیت و تسلیت گویى در سوگ حسین در خانههایشان ملاقات كنند.(كامل الزیارات، ص175)
به هر حال، هر گونه عمل خیر برای مردگان نوعی صله رحم است. فرزندان که میتوانند باقیات صالحات باشند کسانی هستند که این صله رحم را حتی پس ازمرگ والدین و خویشان میتوانند انجام دهند و با کارهایی چون اطعام و دادن صدقات و حتی زکات فــطریه که یک امر واجب بر زندگان است برای مردگان احسان کنند و آنان را در عالم آخرت و برزخ یاری رسانند و وضعیتشان را بهبود بخشند.
در روایت است: عَنِ الحَسَنِ وَ الحُسَينِ(ع) إِنَّهُما كانا يُؤَدِّيانِ زَكاهًْ الْفِطْرَةِ عَنْ عَـلىٍّ(ع) حَتّى مـاتا ؛ امام حسن و حسين تا زنده بودند، از طرف حـضرت على(ع) زكات فطره پرداخت مىكردند. (دعائمالاسلام ج 1 ص 267)
البته پرداخت زكات فطریه كه كمك به فقراى جامعه است، ثواب بسيار دارد و كارى خداپسندانه است. گرچه پرداخت زكات فطره (روز عيد فطر) بر كسى كه از دنيا رفته واجب نيست، ولى كار اين دو امام معصوم، نوعى صدقه بود كه هم يادى از پدر بزرگوارشان مىشد، هم ثواب آن به روح امام على (ع) مىرسيد، هم آموزشى براى ماست كه با كارهاى نيك و انفاقها و صدقات خويش، ياد درگذشتگان را گرامى بداريم.
همچنین روایت است که آن دو امام بزرگوار به نیت پدر خویش امام علی(ع) به آزاد كردن بردگان میپرداختند. امام باقر(ع) فرمود: كانَ الْحَسَنُ وَالْحُسَيْنُ(ع) يُعْـتِقانِ عَـنْ عَـلىٍّ(ع)؛ امام حسن و امام حسين از جانب حضرت على برده آزاد مىكردند. (طبقات ابنسعد، زندگانى امام حسين(ع) ص 36)
نویسنده:مجید معروفی