آیت بیداری (اعلام موجودیت فداییان اسلام )
اعدام انقلابي كسروي و اعلام موجوديت فداييان اسلام
بعد از شهريور 1320 و فراگير شدن جنگ جهاني دوم، ايران نيز گرفتار شرايط دشواري شد، از يك طرف مورد تجاوز متفقين قرار گرفت، و از طرف ديگر سود جوياني قلم به مزد و اجير، از آزادي سوء استفاده مي كردند و از طريق ترويج فرهنگ غربي به جان مسلمانان افتاده بودند و درصدد بودند تا آنچه رضاخان از طريق زور قلدري نتوانسته بود انجام دهد، از طريق قلم و نگارش با مخدوش نمودن تاريخ اسلام انجام دهند.
«احمد كسروي» از جمله افرادي بود كه خط معارض و مهاجم عليه اسلام تشيع را دنبال مي كرد. او نه تنها در كتاب «شيعي گري» به روحانيت، مقدسات اسلامي، پيشوايان مذهب تشيع و امامان بحق و معصوم عليهم السلام حمله مي كرد، بلكه در كتاب هاي صوفي گري، بهاييگري، مادي گري و حتي تاريخ مشروطيت، مقدسات ديني و روحانيت را مورد حمله قرار داد.
نواب با كتاب هاي كسروي در نجف آشنا شد و موجي از احساسات مذهبي و ديني وجودش را فرا گرفت.
كتاب ها را نزد علما برد و از آن ها نظر خواست. همه حكم به مهدور الدم بودن نويسنده ي كتاب ها دادند.
سيد در اواخر 1323، وارد تهران شد و بدون درنگ به خانه ي كسروي رفت و او را از گفتن و نوشتن سخنان توهين آميز به اسلام و ائمه ي شيعه عليهم السلام و روحانيت برحذر داشت و وقتي مطمئن گرديد كه وي اصلاح پذير نيست، آماده ي اجراي حكم الهي شد.
شهيد نواب در هشتم ارديبهشت 1324، در سر چهارراه حشمت الدوله به كسروي حمله كرد ولي توسط پليس دستگير و زنداني شد. بعد از آزادي از زندان، موجوديت فداييان اسلام را طي يك اعلاميه ي رسمي با جمله ي هوالعزيز و تيتر « دين و انتقام» اعلام كرد و اعدام كسروي را پيگيري نمود
نواب صفوي به تدريج با جاذبه ي خود، جواناني چون شهيد سيد حسين امامي را جذب نمود و امامي در 20 اسفند 1324، بر كسروي يورش برد و او را زير ضربات اسلحه ي سرد و گرم قرار داد و چون فرشته ي قهر جانش را گرفت.
فداييان اسلام و مجريان حكم الهي دستگير شدند و خبر اعدام انقلابي كسروي در همه جا منتشر شد و مردم مسلمان را غرق در شادي و سرور نمود.
بعد از سال 1327، كه جنبش ملي شدن صنعت نفت به اوج خود رسيد و فعاليت گروه هاي مخالف رژيم علني شد و اقليت موجود در مجلس مانع تصويب قرار داد «گس گلشاييان» گرديد، رژيم استبدادي شاه براي اين كه حتي اقليت مخالفي نيز وارد مجلس نشود، توسط «هژير» دست به تقلب در انتخابات زد و به بهانه ي ترور شاه و دست داشتن آيت الله كاشاني در اين ترور، ايشان را بازداشت و به لبنان تبعيد كرد.
فداييان اسلام «هژير» را اعدام انقلابي كردند و با نامزد نمودن آيت الله كاشاني و مصدق، گروه اقليت دوباره به مجلس راه يافت.
با وجود اين كه نواب ميانه ي خوبي با ملي گراها نداشت، اما با توجه به رهبريت آيت الله كاشاني و به منظور وحدت مبارزات اسلامي و ملي، از همگامي و همراهي با آن ها دريغ نورزيد.