آفتاب درخشان عرفان
آفتاب درخشان عرفان
آيت الله العظمي محمدتقي بهجت فومني در اواخر سال 1334 هـ. ق در خانوادهاي دين دار و تقواپيشه، در شهر مذهبي فومن واقع در استان گيلان، چشم به جهان گشود. هنوز 16 ماه از عمرش نگذشته بود كه مادرش را از دست داد و از اوان كودكي طعم تلخ يتيمي را چشيد.
درباره نام آيت الله بهجت خاطرهاي شيرين از يكي از نزديكان آقا نقل شده است كه ذكر آن در اين جا جالب مينمايد و آن اين كه:
پدر آيت الله بهجت در سن 16-17 سالگي بر اثر بيماري وبا در بستر بيماري ميافتد و حالش بد ميشود به گونهاي كه اميد زنده ماندن او از بين ميرود وي ميگفت در آن حال ناگهان صدايي شنيدم كه گفت: «با ايشان كاري نداشته باشيد، زيرا ايشان پدر محمدتقي است.»
تا اين كه با آن حالت خوابش ميبرد ومادرش كه در بالين او نشسته بود گمان ميكند وي از دنيا رفته. اما بعد از مدتي پدر آقاي بهجت از خواب بيدار ميشود و حالش رو به بهبودي ميرود و بالاخره كاملاً شفا مييابد.
چند سال پس از اين ماجرا تصميم به ازدواج ميگيرد و سخني را كه در حال بيماري به او گفته شده بود كاملاً از ياد ميبرد.
بعد از ازدواج نام اولين فرزند خود را به نام پدرش مهدي ميگذارد. فرزند دومي دختر بوده. وقتي فرزند سومين را خدا به او ميدهد، اسمش را محمد حسين ميگذارد و هنگامي كه خداوند چهارمين فرزند را به او عنايت ميكند به ياد آن سخن كه در دوران بيمارياش شنيده بود ميافتد و وي را محمدتقي نام مينهد ولي وي در كودكي در حوض آب ميافتد و از دنيا ميرود. سرانجام پنجمين فرزند را دوباره محمدتقي نام ميگذارد و بدينسان نام آيت الله بهجت مشخص ميگردد و پدر در زير عكس كودكي ايشان محمدتقي ثاني نوشته بود.
كربلايي محمود بهجت، پدر آيت الله بهجت از مردان مورد اعتماد شهر فومن بود و درضمن اشتغال به كسب و كار، به رتق و فتق امور مردم ميپرداخت و اسناد مهم و قبالهها به گواهي ايشان ميرسيد. وي اهل ادب و از ذوق سرشاري برخوردار بوده و مشتاقانه در مراثي اهل بيت(علیهم السّلام) به ويژه حضرت اباعبدالله الحسين(علیه السّلام) شعر ميسرود مرثيههاي جانگدازي كه اكنون پس از نيم قرن هنوز زبانزد مداحان آن سامان است.
باري، آيت الله بهجت در كودكي تحت تربيت پدري چنين كه دلسوخته اهل بيت(علیهم السّلام) به ويژه سيدالشهدا(علیه السّلام) بود، و نيز با شركت درمجالس حسيني و بهره مندي از انوار آن بار آمد. از همان كودكي از بازيهاي كودكانه پرهيز ميكرد و آثار نبوغ و انوار ايمان در چهرهاش نمايان و عشق فوقالعاده به كسب علم و دانش در رفتارش جلوهگر بود.
تا اين كه تحصيلات ابتدايي را در مكتب خانه فومن به پايان برد و پس از آن در همان شهر به تحصيل علوم ديني پرداخت.
روح كمال جو و جان تشنه او تاب نياورد و پس از طي دوران مقدماتي تحصيلات ديني در شهر فومن، به سال 1348هـ. ق هنگامي كه تقريباً 14 سال از عمر شريفش ميگذشت، به عراق مشرف شد و در كربلاي معلي اقامت گزيد.
بنا به گفته يكي از شاگردان نزديك ايشان، معظم له خود به مناسبتي فرمودند: «بيش از يك سال از اقامتم در كربلا گذشته بود كه مكلف شدم.»
آري،دست تربيت حضرت رب سبحانه همواره بندگان شايسته را از اوان كودكي و نوجواني تحت نظر جهان بين خود گرفته و فيوضاتش را شامل حال آنان گردانيده و پيوسته ميپايد تا در بزرگي، مشعل راهبري راه پويان طريق الي الله را به دستشان بسپارد.
بدين سان، آيت الله بهجت حدود چهار سال در كربلاي معلي ميماند و از فيوضات سيدالشهدا(ع) استفاده مينمايد و به تهذيب نفس ميپردازد و طي اين مدت بخش معظمي از كتابهاي فقه و اصول را در محضر استادان بزرگ آن ديارمطهر ميخواند.
در سال 1352هـ. ق براي ادامه تحصيل به نجف اشرف مشرف ميگردد… ايشان علاوه بر تحصيل فقه، در اين شهر مقدس، به تهذيب نفس نيز اشتغال داشت و در 18 سالگي در زمره شاگردان عارفان بزرگ سيدعلي قاضي طباطبايي درآمد و از محضر آن عارف برجسته بهرههاي بسياري برد.
آيت الله بهجت در سال 1363هـ. ق (1324هـ. ش) به قصد ديدار با خانواده به تهران بازگشت و سپس براي زيارت حضرت معصومه(س) به شهر قم عزيمت كرد، اما به خواست الهي، در آن مكان مقدس ماندگار شد و از زمره برجستهترين شاگردان آيت الله كوهكمرهاي و آيت الله بروجردي درآمد. بزودي نام آيت الله بهجت در فقه وعرفان در ميان طلاب حوزه علميه قم زبانزد شد.
برخي توصيهها و نكتههاي ناب از خلال فرمايشات آن عزيز را با يكديگر مرور ميكنيم:
ذكر شريف استغفار
ذكر شريف استغفار را زياد تكرار نماييد و خسته نشويد. خداوند به شما توفيق دهد!
راه غلبه برمشكلات زندگي
ضمن اينكه صدقه ميدهيد و معوذتين (قل اعوذ برب الفلق و قل اعوذ برب الناس) را تكرار مينماييد، ذكر شريف «لا حول و لا قوه الا بالله» را زياد تكرار كنيد.
علت غيبت امام زمان (عج)، خود ماييم
سبب غيبت امام زمان(عج) خود ما هستيم و گرنه اگر ظاهر و حاضر شود چه كسي او را ميكشد؟! آيا جن آن حضرت را ميكشد، يا قاتل او انسان است؟! ما از پيش امتحان خود را پس دادهايم كه چگونه از امام تحفظ و يا اطاعت ميكنيم و يااين كه او را به قتل ميرسانيم؟! انحطاط و پستي انسان به حدي است كه قوم حضرت صالح(ع) ناقه صالح را با اين كه وسيله ارتزاق و نعمت آنها بود پي كردند، چنان كه قرآن كريم درباره آن ميفرمايد:
«لها شرب ولكم شرب يوم معلوم»
يعني، يك روز آب سهم شما باشد و روز ديگر هم آن و روزي كه آب چاه را ميخورد در عوض به آنها شير ميداد!
محبت صادقانه
محبت صادقانه اين است كه محبت مخالف درآن نباشد. هركس به هركدام از اين چهارده معصوم(ع) محبت داشته باشد، كارش تمام است. فقط شرطش اين است كه محبتش راست باشد.
دوري از بيانات اهل بيت(ع)
به هر اندازه از بيانات اهل بيت(ع) دور باشيم، از خود ايشان دوريم. ممكن است به خاطر كثرت مراجعه به احاديث براي ما علم مطالب پيدا شود و مذاق ائمه (ع) براي ما معلوم گردد.
اگر به واسطه عدم مراجعه، چيزهايي از ما فوت شود كه ماذون نباشيم، چه عذري خواهيم داشت؟!
بايد در پي باقيات بود و فانيات را پيش از فنا، افناء كرد
چنان كه اگر جواني، حليله جميلهاي داشته باشد و اصلاً سراغ او نرود و از او تحرز كند، لابد در عقل او اشكال است. اگر كسي با وجود اين همه مشوقات از قرآن و اخبار براي سير وكمال، از آنها بهرهمند نشود در عقل او خلل است. مزاج شخص مريض شيريني را دوست ندارد، لذا با زور يا براي امتثال امر ميخورد. نماز خواندن براي اهلش مانند حلوا خوردن است. لذا از نماز خواندن خسته نميشوند. بله، بايد باقيات راگرفت و فانيات را قبل از فنا، افنا كرد.
ايشان شايد اصلاً گناه نكرده باشد
آيت الله فهري: بنده از مرحوم آيت الله حاج شيخ عباس قوچاني، وصي خاتم العرفا و زبدتهم آقاي ميرزا علي آقاي قاضي(قدس الله نفسه الزكيه) شنيدم كه ميفرمود: «من احتمال ميدهم كه آقاي بهجت اصلاً گناه نكرده باشد، زيرا ايشان هنگامي كه به حوزه مرحوم قاضي وارد شد هنوز مراهق بود و مكلف نشده بود. پس از آن نيز به واسطه نيل به مراتب عرفان و درك عظمت و حضور خداوندي از هرگونه نقص و گناه مبرا بوده است.»
به گفته عارف شيراز:
هركه شد محرم دل درحرم يار بماند.
اطاعت امر والد واجب است
حجت الاسلام والمسلمين فهري، فرزند آيت الله فهري و داماد آيت الله شهيد دستغيب: پيش از انقلاب، زماني كه پدرم در مسجد «دارالسلام» خيابان «ابوسعيد تهران» امام جماعت بودند، روزي به من تلفن نمودند و امر كردند كه مدتي بروم و به جاي ايشان اقامه جماعت كنم. من عذر آوردم وگفتم: «برايم خيلي سخت است از قم بيايم و يكي دو هفته در تهران بمانم.» ولي ايشان اصرار كردند كه من اين كار را قبول كنم.
در نهايت ايشان فرمودند: حال كه اين طور است، برو پيش آقاي بهجت استخاره كن. به مسجد «فاطميه» رفتم و بين نماز يا بعد از نماز، قرآن را برداشتم و كنار ايشان نشستم و بعد از احوالپرسي عرض كردم: «يك استخاره بفرماييد.» ايشان بدون مقدمه فرمودند: «اطاعت امر والد واجب است.»
من خيلي جا خوردم كه ايشان از كجا فهميد، گفتم: «در عين حال استخاره هم بفرماييد.» قرآن را گرفتند و بعد از استخاره فرمودند: «هماني كه گفتم.»
در هر صورت خيلي براي من سؤال برانگيز بود كه چيزي را به جز من و والد من كسي ديگر نميدانست، ايشان از كجا فهميد.
اين مطلب را وقتي براي حاج آقا والد تعريف كردم، فرمودند: «اين مسايل براي آقاي بهجت پيش پا افتاده است، چون كسي كه چهل پنجاه سال رياضت كشيده است، اين چيزها برايش خيلي مهم نيست.»
نماز آقاي بهجت
حجت الاسلام فهري: چندي پيش آقاي شيخ محمود قوچاني، آقازاده آيتالله آقا شيخ عباس قوچاني را ديدم، فرمودند:
سوريه رفته بودم و حاج آقاي شما را ديدم، به مناسبتي ذكر خير آيت الله بهجت شد، آقاي والد شما (آيت الله فهري) گفتند:
«حضرت آيت الله بهجت در مقام عصمت عملي هستند؛ چون كه ايشان از سن بلوغ، محضر حضرت آيت الله قاضي را درك كردهاند و چنين كسي قطعاً تطهير ميشود وعملاً گناهي از او سر نميزند.»
والد ما هر موقع به «قم» مشرف شود، به هرترتيبي باشد بايد خودش را به نماز آقاي بهجت برساند، حتي اگرمهمان داشته باشد. اين را بر خود واجب ميداند ومقيد به اين كار است، نه براي اينكه باايشان ملاقات بكند، بلكه صرف حضور در نماز و روضه و آنچه مربوط به آقاي بهجت است، خيلي براي ايشان مهم است.
چهل سال دعا ميكنند و خسته نميشوند
حجت الاسلام والمسلمين قدس از شاگردان آيتالله بهجت: روزي حضرت آيتالله بهجت قبل از شروع درس، در رابطه با دعا و كيفيت آن و اين كه گاهي دعا به اجابت نميرسد و مصلحت در آن است، فرمودند: «ما از عاقبت كار بي خبريم چه بسا مطلبي كه مورد تقاضا و مسئوليت ما قرار گرفته، براي ما ضرر داشته باشد.» سپس فرمودند: «آقايي در نجف اشرف نقل ميكرد كه من حاجتي داشتم و مدام دعا ميكردم و به اجابت نميرسيد پس از گذشت چهل سال روشن شد كه اگر آن دعا به اجابت ميرسيد، به ضرر من بود.»
آنگاه فرمودند: «بعضيها عجب صبر و استقامت دارند كه چهل سال دعا ميكنند و خسته نميشوند!»
من امروز هيچ ندارم
حجت الاسلام والمسلمين دهقان، از شاگردان آيت الله بهجت:
روزي در دوران طلبگي بي پول شدم. به حدي كه هيچ گونه خرجي نداشتم. صبح جمعه بود و حضرت آيت الله بهجت هر صبح جمعه در منزل مجلس روضه خواني اباعبدالله الحسين(ع) داشتند. به منزل ايشان رفتم و باخودم گفتم اگر درست ميگويند كه معظم له از حال ما خبر دارند، من امروز هيچ چيز ندارم و يقيناً ايشان به من كمك خواهند كرد. وقتي مجلس روضه خواني تمام شد و خواستم از منزل ايشان بيرون بروم، پشت سر من بيرون آمدند و مبلغي رابه من كمك كردند.
تربت امام حسين(ع)
حجت الاسلام دهقان: يكي از دوستانم چندسال پيش مريض شد به گونهاي كه در «ايران» از معالجه او عاجز شدند. قبل از آنكه به خارج از كشور حركت كند، به خدمت حضرت آيت الله بهجت رسيد و مشكل بيمارياش را براي معظم له مطرح كرد. حضرت آيت الله بهجت مقداري تربت امام حسين(ع) راجهت استشفا به او دادند. دوست ما مقداري از تربت را خورد و چند روز بعد به خارج سفركرد.
وقتي به خارج از كشور رفت وبيماري اش را نزد پزشكان مطرح كرد و آنها او را معاينه كردند ديدند هيچ گونه بيماري ندارد، لذا او را روانه «ايران» كردند. تااين زمان هم هيچ گونه مشكلي ندارد و باصحت كامل مشغول بحث و درس و از طلبههاي بسيارموفق است.
مادامي كه كار شما خدمت به حجاج باشد
حجت الاسلام والمسلمين شوشتري: يك روز در اين فكر بودم كه آيا من هرسال به عنوان روحاني كاروان ميتوانم حج بروم و از آن فضاي معنوي استفاده كنم ياخير؟ وقتي به محضر ايشان رسيدم، معظم له بدون مقدمه فرمودند: «تا مادامي كه كار شما خدمت به حجاج بيت الله الحرام باشد، هميشه ميرويد.»
والحمدلله تا الان هميشه روحاني كاروان بودهام.
احتياج به هيچ وعظي ندارد
آيت الله بهجت: «بارها گفتهام وبار ديگر ميگويم كسي كه بداند هركه خدا را ياد كند، خدا همنشين اوست، احتياج به هيچ وعظي ندارد. ميداند چه بايد بكند و چه بايد نكند. ميداند كه آنچه را ميداند، بايد انجام دهد و آنچه كه نميداند، بايد احتياط كند.
استاد تو علم توست؛ به آنچه ميداني عمل كن، آنچه را كه نميداني، كفايت شود.»
برگرفته از :
1ـ نكتههاي ناب، گردآوري: رضا باقي زاده گيلاني.
2ـ كرامات الاوليا سيدعباس موسوي مطلق