تکههایگوشتو پوست باقیمانده لای لباسشهدا
21 شهریور 1396
به همراه جنازه ی شهیدی به سردخانه رفتم. جنازه را در کشوی یخچال جابه جا کردیم و به طور تصادفی نگاهم به لباس های خونی افتاد که در گوشه ی سردخانه انباشته شده بود. آنچه در ادامه می خوانید، بخشی از کتاب دادا، خاطرات سرکار خانم عزت قیصری است که توسط علی… بیشتر »
نظر دهید »