حوزه علمیه فاطمیه سلاماللهعلیها شهرکرد



ظهر روز جمعه، پس از حضور در شعبه اخذ رای مستقر در صحن آزادی حرم مطهر رضوی و شرکت در انتخابات پنجمین دوره مجلس خبرگان
رهبری و دهمین دوره مجلس شورای اسلامی، در منزل دچار مشکلات تنفسی شده و در پی آن به بیمارستان امام رضا(ع) منتقل شد و سرانجام در سحرگاه جمعه 14 اسفندماه 1394 دار فانی را وداع گفت.
زندگی نامه
آیت الله عباس واعظ طبسی در بهمن ۱۳۱۴ در خانوادهای روحانی دیده به جهان گشود. مادرش زنی متقی و پرهیزکار بود و پدرش حاج شیخ غلامرضا واعظ طبسی از مشهورترین واعظان عصر و مبلغان اسلامی آن دوره بود که آوازه منبرهای پرشورش در سراسر جهان تشیع پیچیده بود. این خطیب توانا یک سال بعد از تولد فرزند در راه سفر به تهران به قصد برپایی منابر افشاگرانه بر علیه حکومت تازه تاسیس رضاخانی، دار فانی را وداع گفت به گونه ای که به دلالت بسیاری از علمای آن روزگار او را به شهادت رساندند.
آیت الله واعظ طبسی تحصیل دانش را در مشهد آغاز و تا سطح دبیرستان در مدارس جدید ادامه داد، اما شور و اشتیاق تحصیل علوم دینی و علاقه به دروس حوزوی باعث شد که با وجود کسب موفقیت های فراوان، به حوزه روی آورد. وی در حوزه علمیه مشهد از محضر اساتیدی همچون مرحوم ادیب نیشابوری (ادیب ثانی)، حاج آقا مدرس یزدی، حاج شیخ مجتبی قزوینی، حاج شیخ هاشم قزوینی و مراجع عالی قدری همچون آیت الله میلانی کسب فیض کرد.
آیت الله واعظ طبسی در مصاحبه ای که از او در سال ۱۳۶۲ در مجله پیام انقلاب چاپ شده است به خاطرات خود از محضر درس ادیب نیشابوری اشاره می کند و می گوید: «یادم می آید که ماه مبارک رمضان مصادف با تابستان بود، بعد از ظهر ها مثل باران عرق می ریختیم و به تنها چیزی که فکر نمی کردیم گرمای هوا بود. توجهمان به درس بود. مجذوب گفتار ادیب بودیم و ایشان در هر زمینه ای که شروع به تدریس می نمود، ما را علاقه مند به همان رشته می کرد. گاهی اوقات که بحث می کرد و برداشت های جالبی از بعضی مراجع و فقهای بزرگ اسلام و شخصیت های بزرگ علمی به ما معرفی می کرد، ما بیشتر نسبت به درس خواندن مشتاق می شدیم».
شروعی برای مبارزه
سال ۱۳۳۰ در زندگی آیت الله واعظ طبسی اتفاق مهمی افتاد. اتفاقی که مسیر زندگی او را تغییر داد در این سال شهید سید مجتبی نواب صفوی در سفری که به مشهد داشت، با سخنان پر شور خود در مدرسه علمیه نواب، شور و شوقی نو در دل طلاب جوان ایجاد کرد و این سرآغازی بود برای سال ها مبارزه با ظلم و استبداد.
آیت الله واعظ طبسی خود می گوید: «مبارزه علنی بنده وجمع دوستان تقریبا از سال ۱۳۳۵ شروع شد در آن موقع برادرمان جناب آقای خامنه ای(مقام معظم رهبری) در مشهد تشریف نداشتند و شهید هاشمی نژاد هم در قم بودند بنا بر این در آن زمان من تنها بودم و خیلی سخت می گذشت به جهت آن که در حوزه هم افکار خاص ضد مبارزه حاکم بود. بعدها با پیوستن این دو بزرگوار، محور واحدی را در خراسان تشکیل دادیم. دراوایل نشست هایمان از هم جدا بود اما بعدا تصمیم گرفتیم مرکزیتی داشته باشیم و دوستان مشترک به آن جا مراجعه کنند».
آیت الله واعظ طبسی نخستین بار در سال ۱۳۳۹ هنگامی که در سرای محمدیه درباره عدل زمامداران صحبت می کرد، مورد اعتراض ساواک قرار گرفت و با تعطیلی جلسات سخنرانی اش، ممنوع المنبر شد این ممنوعیت البته بیش از هفت ماه به طول نیانجامید و با فشار اقشار مختلف مردم شکسته شد. در همین سال دومین اتفاق مهم در زندگی آیت الله واعظ طبسی رخ داد. او در همین سال با بنیانگذار نهضت اسلامی، مرجع عظیم الشان حضرت امام خمینی(ره) آشنا شد و این آشنایی زمینه یک عمر عشق و دلدادگی را فراهم آورد.
سال ۱۳۴۱ پس از برگزاری رفراندوم فرمایشی محمدرضا پهلوی و به دنبال ایراد چند سخنرانی بر علیه این رفراندوم آیت الله واعظ طبسی دستگیر و به تهران انتقال شد.
چند ماه بعد از قیام پانزده خرداد به عنوان نماینده حوزه علمیه مشهد به محضر حضرت امام خمینی(ره) رسید و به پیشنهاد ایشان در مجلسی با حضور علما و طلاب حوزه علمیه قم به ایراد سخن پرداخت و ابعاد مختلف قیام پانزده خرداد را تشریح کرد. به دنبال این سخنرانی در قم دستگیر و به زندان قزل قلعه تهران منتقل می شود.
آیه الله واعظ طبسی سال ۱۳۴۴ پس از یک سلسله سخنرانی در رفسنجان بار دیگر ممنوع المنبر شد. او در ا ین سال ها با دیگر یاران انقلاب همچون شهید باهنر ، شهید مطهری، شهید بهشتی و … آشنا شد و در سایه راهنمایی های امام خمینی(ره) به همراه دیگر روحانیان مبارز، کوشید زمینه شکل گیری تحولی اساسی در قالب انقلاب اسلامی را فراهم کند.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی
با پیروزی نهضت اسلامی در بهمن ۱۳۵۷، امام خمینی(ره) که نسبت به دستگاه مقدس امام رضا(ع) حساسیتی فوق العاده داشتند، در نخستین احکامی که صادر فرمودند، سرپرستی آستان مقدس و ملکوتی ثامن الحجج(ع) را به آیت الله واعظ طبسی سپرده و دو سال بعد با توجه به سوابق وکارنامه درخشان ایشان در مدت زمان سرپرستی و تلاشهای صورت گرفته، حضرت آیت الله واعظ طبسی را طی حکمی درمورخ 15 فروردین ماه 1359 به سمت تولیت آستان قدس رضوی منصوب نمودند. پس از رحلت آن بزرگوار، این حکم از سوى حضرت آیت الله العظمى خامنه اى رهبر معظم انقلاب اسلامى و ولى امر امت اسلام تأیید شد.
حکم رهبر کبیر انقلاب اسلامی(ره) بدین شرح بود:
بسم الله الرحمن الرحیم
جناب آقای مستطاب حجه الاسلام عباس واعظ طبسی دامت افاضاته
نظر به سابقه ای که جنابعالی در اداره امور آستان مقدس حضرت ثامن الائمه صلوات الله و سلامه علیه و علی آبائه الطاهرین دارید و اعتمادی که در این باره به جنابعالی می باشد به سمت تولیت آن آستانه مقدسه منصوب می شوید تا با کمال جدیت و به طور دقیق از متعلقات آنجا خصوصا کتابخانه و خزینه ومحتویات ضریح مقدس و موقوفات و سایر متعلقات آن آستان مقدس محافظت کامل را بفرمایید و از حیف ومیل و ضیاع اموال جلوگیری نمایید و حضرات خدام محترم با جنابعالی در این امر لازم تشریک مساعی خواهند نمود و آنچه لازم به تذکر است این مطلب می باشد که هیچ یک از نهادهای جمهوری اسلامی مانند جهاد سازندگی وهمچنین وزارت ارشاد ملی و یا اشخاص عادی حق دخالت در موقوفات و سایر متعلقات آستان قدس را ندارد. از خدای تعالی موفقیت را در انجام وظایف الهی مسئلت دارم.
والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته، 18 جمادی الاولی 1400، 15 فروردین ماه 1359، روح الله الموسی الخمینی
آیه الله واعظ طبسی همچنین به افتخار نمایندگی ولی فقیه در استان خراسان و نیز مدیریت عالی حوزه علمیه استان نایل شد. وی همچنین از نخستین پایه گذاران کمیته انقلاب اسلامی و نیز سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در استان خراسان است.
علاوه بر این آیت الله واعظ طبسی در مجلس خبرگان قانون اساسی به نمایندگی از استان خراسان حضور یافته و پس از آن در هر سه دوره مجلس خبرگان رهبری نیز حاضر شد.
آیه الله واعظ طبسی در سال ۱۳۷۵ به حکم مقام معظم رهبری به عضویت مجمع تشخیص مصلحت درآمد تا کماکان درخدمت نظام مقدس اسلامی و اهداف والای آن باشد. این عضویت در سل ۱۳۷۹ تجدید شد. آیه الله واعظ طبسی علاوه بر دارا بودن افتخار خدمت گذاری در بارگاه منور رضوی و عضویت در مجلس خبرگان رهبری و مجمع تشخیص مصلحت نظام، مدیریت عالی حوزه های علمیه خراسان را نیز بر عهده داشت.
پیام تسلیت در پی درگذشت آیتالله واعظ طبسی
در پی درگذشت عالم مجاهد و یار صادق انقلاب آیتالله حاج شیخ عباس واعظ طبسی رحمةاللهعلیه، رهبر معظم انقلاب اسلامی پیام تسلیتی صادر کردند.
متن پیام رهبر معظم انقلاب به شرح زیر است:
بسماللهالرحمنالرحیم
با تأسف و اندوه خبر درگذشت عالم مجاهد و یار صادق انقلاب جناب حجةالاسلام والمسلمین آقای حاج شیخ عباس واعظ طبسی رحمةاللهعلیه را دریافت کردم. ایشان برادری همدل و همزبان برای اینجانب و مریدی صَدیق برای امام راحل و خدمتگزاری پایدار و سختکوش برای انقلاب بودند. از نخستین طلیعههای مبارزات نهضت اسلامی، مشهد مقدس شاهد حضور شجاعانه و اثرگذار این روحانی محترم در عرصههای پرخطر و قبول دشواریهای آن بود و این حضور صریح و صادقانه تا آخرین روزهای مبارزات ملت ایران ادامه یافت.
پس از انقلاب، اعتماد امام بزرگوار به ایشان منشأ کسب افتخار تولیت و خدمت به آستان مبارک رضوی علیهآلافالتحیةوالسلام شد و خدمات بیسابقه به این آستان مقدس با همت و عزم راسخ ایشان شکل گرفت و امید است که توجهات آن حضرت شامل حال این خدمتگزار بااخلاص گردد. موضع انقلابی و وفاداری به آرمانهای نظام اسلامی و مجاهدت در این مسیر دشوار که غالباً بدون تظاهر انجام گرفته است، خود فصل دیگری از زندگی این روحانی عالیقدر است. اکنون با فقدان ایشان اینجانب برادر مهربان و همسنگر دوران غربت و شدت پیش از انقلاب و همکار سختکوش سالهای پس از انقلاب را از دست داده و از خداوند رحیم پاداش شایسته و غفران و رضوان الهی را برای ایشان مسألت میکنم.
به خاندان مکرّم و بازماندگان ایشان بویژه همسر صبور و نیکاندیش و فرزندان محترم صمیمانه تسلیت عرض میکنم و صبر و اجر برای آنان مسألت مینمایم.
سیدعلی خامنهای
۱۴ اسفند ماه ۱۳۹۴
حضرت آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی، صبح امروز (شنبه) در مراسم تشییع پیکر عالم مجاهد و یار صادق انقلاب آیتالله واعظ طبسی رحمةاللهعلیه در حرم مطهّر رضوی علیهالسلام حضور یافتند. در این مراسم که با حضور مردم قدرشناس، رؤسای قوا و مسئولان لشکری و کشوری برگزار شد، حضرت آیتالله خامنهای بر پیکر آن مرید صَدیق امام راحل و خدمتگزار سختکوش انقلاب اسلامی، نماز اقامه کردند.



کارکردهای اجتماعی احسان
از کارکردها و نقش سازنده احسان می توان در حوزه عمل اجتماعی به احسان به عنوان عامل ایجادی صمیمیت و دوستی میان انسانها اشاره کرد که خداوند در آیه ۳۴ سوره فصلت بیان می کند.
هرکس و یا جامعه ای بخواهد به سعادت دنیوی و آرامش و آسایش زندگی این جهانی دست یابد می بایست از احسان و نیکوکاری به عنوان یکی از اسباب و عوامل آن توجه کند. خداوند در آیه ۱۴۸ سوره آل عمران و نیز ۳۰ سوره نحل و ۱۰سوره زمر به این نکته توجه می دهد و از مردم می خواهد که حتی اگر خواهان سعادت و خوشبختی دنیوی هستند می بایست به احسان و نیکوکاری به عنوان عاملی از عوامل خوشبختی فرد و جامعه توجه کنند.
خداوند از کارکردهای اجتماعی احسان به آبرومندی اشاره می کند. هرچند که آیه ۲۶ سوره یونس این اثر و کارکرد را برای آخرت بیان می کند ولی می توان دریافت که خداوند که در آخرت به سبب احسان و نیکوکاری شخص به حفظ آبروی او اقدام می کند به طریق اولی بر حفظ آبروی شخص نیکوکار در دنیا نیز اقدام می کند. براین اساس می توان گفت که انسانها برای حفظ آبروی خویش و ظهور و تجلی خداوند به نام ستار و غفار می بایست از ابزار احسان بهره گیرند تا در سایه ستاریت خداوند قرارگرفته و آبروی خویش را در جامعه حفظ کنند.
از کارکردهای دیگری که برای احسان می توان بیان کرد بهره مندی از امدادهای غیب و خاص خداوندی است که در آیات ۱۱۴ و ۱۲۱ سوره صافات اشاره کرد که در گزارش امدادهای غیبی به حضرت موسی(ع) و قوم بنی اسراییل بیان شده است. خداوند در این آیات بیان می کند که خداوند به سبب احسان بنی اسراییل در دوره اسارت خویش در مصر آنان را موردتوجه خاص قرارداده و با امدادها و نصرت های ویژه آنان را بر دشمنان خویش غلبه و چیره داده است.
اعطای قدرت و منزلت اجتماعی نیز از دیگر کارکردهای احسان به ویژه درحوزه عمل اجتماعی است. این مطلب شاید امری طبیعی باشد زیرا کسی که به دیگری چیزی را می بخشد تا نیاز کسی را برآورده سازد و یا با کمک و یاری شخصی او را کمک می کند تا به نیازهای خود پاسخ درست و مناسب دهد در چشم و دل مردم جا باز می کند و محبوب آنها می شود. و این گونه است که با محبوبیت در میان مردم از منزلت و اعتبار اجتماعی نیز بهره مند خواهد شد. (یوسف آیه ۵۶)
کارکردهای شخصی احسان
ازکارکردهای شخصی در حوزه امور معنوی دنیوی نیز می توان به موفقیت و توفیق شخص در امتحانات الهی اشاره کرد که خداوند در آیات ۱۰۵و ۱۰۶ بدان توجه می دهد و بیان می دارد که یکی از علل توفیق حضرت ابراهیم (ع) این بوده است که وی اهل احسان بوده و از جرگه نیکوکاران شمرده می شد.
رهایی از اندوه و غم های بزرگ از دیگر آثاری است که خداوند درآیات ۷۵ تا ۸۰ سوره صافات و نیز ۱۱۴ و ۱۱۵ و ۱۲۱ همین سوره برای احسان برمی شمارد . براین اساس اگر کسی گرفتار اندوه و غمی بزرگ است می تواند با احسان و نیکوکاری نسبت به دیگران خود را از رنج واندوه و غم برهاند. افزون بر کارکردهایی از این دست می توان احسان و نیکوکاری را عاملی مهم برای دست یابی به مقامات و کمالات انسانی نیزبرشمرد. خداوند بیان می کند کسی که طالب علم و حکمت است می تواند با بهره گیری از ابزار احسان و نیکوکاری خود را به این مقامات برساند و از فواید آن بهره مند شود.
خداوند برخورداری افراد ازعلم و دانش الهی را ثمره و میوه احسان و نیکوکاری اشخاص برمی شمارد و در آیه ۲۲سوره یوسف و نیز ۱۴سوره قصص برخورداری حضرت یوسف (ع) وحضرت موسی (ع) را به علم و دانش خاص به سبب احسان و نیکوکاری آنان برمی شمارد و از مردم می خواهد که با پیروی از این دو نمونه و سرمشق انسانیت برای دست یابی به علم و دانش خاص از احسان و نیکوکاری بهره مند شوند و آن را نادیده نگیرند.
خداوند در آیات ۱۱۴ تا ۱۲۱ سوره صافات حتی بهره مندی از علم کتاب آسمانی و دست یابی به آن را به سبب احسان و قرارگرفتن دراین مقام برمی شمارد. درحقیقت تنها کسانی به کتاب آسمانی دست می یابند و یا از علم و دانش آن برخوردار خواهند شد که اهل احسان شوند و به عنوان محسن از آنان یاد شود.
آیات ۲۲ سوره یوسف و ۱۴سوره قصص دست یابی انسان به مقام داوری و حکومت و ولایت را به سبب احسان می داند و درحقیقت تاکید می کند تنها کسانی می توانند در مقام حکومت و داوری و حکمیت قرار گیرند که اهل احسان باشند و مردم ایشان را به این نام بشناسند؛ زیرا احسان عامل جلب محبت دیگران و پذیرش قدرت و حکومت و حکمیت آنان است. به ویژه کسانی که اهل احسان هستند و مردم ایشان را به این نام می شناسند در میان مردم برخوردار از نام نیک (صافات آیات ۱۰۴تا ۱۲۱ و نیز ۷۵ تا ۸۰) می باشند و از منزلت اجتماعی سود می برند. (یوسف آیه ۵۶)
البته می توان از همین آیات این نکته را نیز به دست آورد که احسان و نیکوکاری، سرچشمه حکمت را بر فرد می گشاید و اهل احسان از گوهر حکمت سود خواهند برد و درزندگی خویش از آن بهره مند خواهند شد. این ها گزارش گونه ای از فواید احسان و آثار آن در زندگی دنیوی و معنوی است که خداوند در آیات مختلف گزارش کرده است و از مردم خواسته است تا در مقام احسان در آیند و از آثار آن برخوردار گردند.
آثار و نقش احسان
اگر از آرامش اخروی (بقره آیه ۱۱۲) که از راه احسان برای انسان حاصل می شود، بگذریم، می توان گفت که آدمی می تواند از راه احسان در زندگی فردی و اجتماعی خود تحولی را ایجاد کند که دست کم زندگی دنیوی وی سرشار از آسایش و آرامش شود.
از جمله آثاری که برای احسان می توان در زندگی دنیوی بر شمرد رهایی و نجات از عذاب های الهی است که به سبب گناهان بر انسان و یا جامعه سرازیر می شود. هر کسی گناهی را مرتکب شود می بایست خود را آماده پیامدهای طبیعی دنیوی آن کند. از این روست که خداوند در قرآن به گناهکاران و نیز خطاکاران می فرماید که برای رهایی از پیامدهای آن می بایست به سرعت دست به دامن استغفار و توبه شد و برای این که سرعت عمل استغفار افزایش یابد بهترین و کوتاه ترین راه پیشگیری و یا حتی رفع و برداشتن بلا و عذابی آن است که شخص به احسان و نیکی روی آورد. (زمر آیه ۵۸)
بنابر این اگر کسی و یا جامعه ای گرفتار عذاب و بلاهای مختلف و لو به ظاهر طبیعی می شوند، باید به احسان و نیکوکاری به عنوان عامل دفع و رفع بنگرند و از آن برای رهایی از عذاب و بلابهره جویند، چنان که استغفار و توبه این کار را انجام می دهد.
خداوند در آیه ۱۴۷ و ۱۴۸ سوره آل عمران، احسان را زمینه ساز استجابت دعا می شمارد. بر این اساس می بایست گفت هرکسی که بخواهد دعایش مستجاب شود باید نیکوکاری را به عنوان یکی از ابزارهای دستیابی به این هدف مورد توجه قرار دهد. خداوند در آیات دیگر توضیح می دهد که گناهانی هستند که راه اجابت دعا را می بندد و امیر مؤمنان علی(ع) از خداوند می خواهد که گناهانی را که راه اجابت دعا و نزول بلا را می گیرند را برمردم ببخشد.
درحقیقت چنان که آیه ۱۱۴ سوره هود و ۱۱ سوره نمل و ۳۴ و ۳۵ سوره زمر بیان می کند احسان از علل و عوامل سبب محو گناهان و بدی ها می شود و با محو و از میان رفتن است که خداوند به انسان عنایت خاص می کند و دعاها و نیایش های او را قبول می کند و برآورده می سازد.
به سخن دیگر، اعمالی هستند که موجب نزول بلا و گرفتاری می شوند و راه صعود دعا را می بندد، از این رو یکی از راه های رهایی از بلا و گرفتاری ها و اجابت دعا این است که با اعمال و کارهای نیک و پسندیده رحمت خداوند را به سوی خود جلب و جذب کرده و از عنایت خاص خداوند بهره مند شد؛ زیرا خداوند در آیه ۱۹۵ سوره بقره و همچنین ۱۳۴ سوره آل عمران و آیات ۱۳ و ۹۳ سوره مائده یکی از راه های دستیابی به محبوبیت و دوستی خداوند را احسان و نیکوکاری می شمارد. این گونه است که احسان سبب جلب رحمت خداوندشده و او به انسان محسن و نیکوکار نزدیک شده و دعا و نیایش های او را می شنود و خواسته های او را اجابت می کند. (اعراف آیه ۵۶ و نیز لقمان آیه۳)
جایگاه و مفهوم احسان
احسان به معنای نیکوکاری از ریشه حسن گرفته شده که به معنای نیک و پسندیده است. در کاربردهای قرآنی به معنای کار نیک و پسندیده است. از آن جایی که احسان، از نظر عرف و عقل و شرع امری پسندیده است، از اهمیت و جایگاه بلندی هم در رفتارهای اجتماعی برخوردار می باشد و هم از نظر قرآن یکی از مهم ترین ابزارهای تکاملی بشر به شمار می رود و موجب می شود تا انسان به جایگاهی برسد که شایسته مقام انسانیت و کرامت و شرافت اوست که به عنوان خداوندی انتخاب و به کائنات معرفی شده است.
از آن جایی که بشر دوست می دارد تا به هر شکلی شده برای خود در جامعه احترام کسب کند و از جایگاه و اعتبار اجتماعی خاص و درخوری برخوردار گردد و هم به سبب گرایش طبیعی به کمال و دوری از نقص، احسان را راهی به سوی کمال و دوری از نقص بر می شمارد به احسان به عنوان یکی از آسان ترین و مهم ترین ابزارهای دست یابی به آن می شمارد و بر این اساس به احسان و نیکوکاری وکارهای پسندیده رو می آورد.
با این همه برای ترغیب و تشویق مردم به احسان و نیکوکاری، خداوند در آیات بسیاری با بیان آثار و نقش آن در زندگی دنیوی و اخروی بشر و هم چنین پاداش هایی که بر آن مترتب می شود، می کوشد تا راه و روش مردم را به این سو گرایش دهد.