حوزه علمیه فاطمیه سلاماللهعلیها شهرکرد


نویسنده: آیت الله محمد بهاری همدانی
ماه کنعانی من مسند مصر آن تو شد وقت آن است که بدرود کنی زندان را
لیکن به شروط چندی:
الاوّل: آن که طمع هر چیز را، لاسیّما [به ویژه] راحت نفس خود را از سر بیرون کرده باشی. غرضی نداشته باشی از حرکت خود، بجز اصلاح عباد و خیرخواهی مسلمین، و تحمل جفای مخلوق؛ والا اگر مقصود مال و جاه و عزت باشد، مقصود نمیرسد، و به مقصد نخواهید رسید. اگر همواره مرگ در نظرت مجسم شد، آنی غافل نشدی، یمکن [امکان دارد]این ملکه حاصل گردد.
الثانی: آن که به تأمل و مشورت کار کند. به عجله و به دو نظری نه. «فانّ العجول خود رأی تقع علی الهلکة بکثیر من حیث لایشعر مهلکه» [زیرا که انسان شتابکاری که با اتکاء به اندیشه خویش عمل میکند، در بسیاری از موارد ناآگاهانه خود را در مهلکه میاندازد] که اگر تمام عقلا جمع شوند، نتوانند او را خلاص کنند،«وهو واضح» [و این روشن است].
الثالث: اینکه باید قوه غضبیه را تحت قوه عاقله کشیده باشد، تا غضب بی محل [بی جا] از او صادر نشود، «ضرورة انّ غبار الغضب یستروجه العقل و یعمیه، یتحجب عن الحق بمراحل شتّی» [قطعاً غبار خشم بر روی عقل پرده میافکند و آن را کور میگرداند، و در نتیجه حجابهای فراوانی میان او و حق قرار خواهد گرفت] و لذا باید در آن حال متعرض کسی نشود، ولو به موعظه و حق گویی، تا قوه غضب ساکن گردد.
الرابع: اینکه باید کتوم الاسرار [رازپوش]باشد، سرّ خود را پنهان دارد. و مراد از «سرّ» آن مطلبی است که طایفهای آن را ندانند، که اگر به آنها القاء کنی، یا لغو باشد، یا باعث فساد عقیده آنها گردد،ولو بالمآل [اگر چه نه مستقيماً بلکه با واسطه به آن بینجامد] و این به حسب اشخاص و بلاد متفاوت است.
الخامس: اینکه هیچ آنی نفس خود را شفیق و ناصح نداند، بلکه او را متهم و خائن بداند، لاسّیما [به ویژه] اگر دید در مطلبی خیلی اصرار دارد، بداند که غرض در بین هست، اغفال گردد.
السادس: کارهای او باید نظم و ترتیب داشته باشد. هر چیز را وقتی قرار دهد، تا مجال خلوت با نفس و خودپردازی را از دست ندهد. طوری باشد که تخلق نداشته باشد. هر چیز را در محل خود بجا آورد. هر چه وقت شد نکند، [که] مفسده زیاد دارد.
السابع: اینکه در هیچ امری متکل به حول و قوه [خود] نباشد، «بل یکون فی جمیع الاحوال متّکلاً علی صانعه و خالقه جلّ شأنه» [بلکه در تمامی احوال بر آفرینندة خویش اعتماد و تکیه نماید].
منبع: کتاب چهل نامه عرفانی
نویسنده: آیت الله آقامحمد بید آبادی
بسم الله الرحمن الرحیم
پروردگاری که نعمتهایش را بر مؤمنان، با فرستادن پیامبر اکرم(ص) تکمیل نمود و نعمت هدایت را به اتمام رسانید تا آن حضرت آیات الهی را بر آنان بخواند و آنان را تربیت نموده و کتاب و حکمت را یادشان دهد و آنچه را عقول ایشان یارای درک و رسیدن به آن را نداشته به واسطه پیامبر(ص) یاد گیرند. تا مردمان را در روز باز پسین حجتی بر خدا نباشد و نگویند: خدایا اگر پیامبری میفرستادی ما اطاعت وی را کرده رستگار ميشدیم.
خدایی که ظاهر بیانات پیامبران را برای هدایت عموم مردم که خواهان نعمتهای ظاهری میباشند شریعت و قانون؛ و حکمتها و رازهای پوشیده در کارهای آنان را برای مرضهای قلبی و بیماریهای روانی شفا و نجات؛ و حقیقتهای ظاهره از حالات درونی آنان را برای رسیدن اهل حقیقت به بارگاه قدس خویش سبب وسیله قرار داد.
پس قلبها و دلهایمان از درخشش کلمات پرنور آن حضرت نورانی گشت.
خدایی که با حکمتهای الهی و ایمانی قرآن کریم، عقاید و باورهای ما را استوار و اصلاح نمود. و به وسیله احادیث صحیح نبوی و آثار متعالیه علوی ما را از مرضهای درمان ناپذیر شفا بخشید.
پس برترین و پاکترین درودهای خداوند بر آن حضرت و آل اطهارش باد و خداوند به آن حضرت بهترین پاداش را که برای انبیای خود داده، عنایت فرماید، چرا که او راه رسیدن به حقیقت را با التزام به شریعت و پیمودن راه مستقیم خود، برای ما روشن ساخت و نیز برای ما بیان نمود که پند و موعظت، مؤمنان را سود بخشد و متقیان را یادآوری است. همچنین به ما آموخت که خیرخواهی خالصانه برای برادران ایمانی از استوارترین ارکان دین است اگر چه خیرخواهان را دوست نداشته باشند.
منبع: امیری، یاور، چهل نامه عرفانی، قم: تشیع1380
نویسنده: آیت الله آقا محمد بید آبادی
اگر آدمی خواهد که با شهوات نفسانی مجاهده کند، مشقت او بسیار است و همیشه مغلوب است. [برای غالب شدن] ناچار است که به گرسنگی سدّ مراد کند تا بعضی از قوای او ضعیف شود، و آسان شود مجاهده. و جوع نیز، آدمی را از قوت عبادات و اذکار میاندازد، پس ناچار است از آن مرتبه به مرتبه، کم کند خوردن را تا قوه جسم کم شود و آرزوهایش تخفیف یافته، مجاهده آسان شود.
…. هر چه نفس خواهد مخالفت کند در ابتدا،و مشغول شود به ذکر الهی. و غرض در همه اینها، میباید قرب باشد
منبع: چهل نامه عرفانی/ گرد آور، یاور امیری، انتشارات تشیع
نویسنده: آیت الله آقا محمد بید آبادی
و تصحیح نیّت، که از اعظم مجاهدات است. و راهش این است که: این مطلب [را] منظور دارد که هر چند مطلب عظیمتر است، کمال بیشتر است و کمال بنده اتصاف است به صفات باری تعالی تا به مرتبهای (به جسب اخبار صحیحه) برسد به آن که گفتهاش گفتة خدا باشد و شنیدنش شنیدن خدا باشد: «بی یسمع و بی ینطق و بی یبصر و بی یمشی»
منبع: چهل نامه عرفانی/ گرد آور، یاور امیری، انتشارات تشیع
نویسنده: آیت الله آقا محمد بید آبادی
خداوند خود را حاضر دانستن و در هر ذکری او را یاد کردن و دل را متوجه او ساختن و ذکر را از دل [ادا] کردن، به اندک زمانی ترقیّات عظیم حاصل میشود لیکن شیاطین جن و انس، ممانعتهای عظیمه میکنند. چون [هر] چند راه نزدیکتر است، ممانعت ایشان عظیمتر است و لهذا شیاطین در مباحثات متعارفه هرگز ممانعت نمیکنند، بلکه معاونت مینمایند و هر که متوجه این راه شد، [به] هزار وجه، میگویند این خوب نیست و تحصیل علم واجب است و اوقات ضایع میشود. چنانکه اگر خواهد تصدقی از جهت خدا کند،هزار وجه از ممانعت دارند، و اگر چیزی در باطل صرف نماید، هزار وجه در تحصین او میگویند و مجاهده همین معنی دارد که بر نفس دشوار است و بر شیاطین دشوارتر.
پس میباید مبتدی هر چند ایشان معارضه نمایند، او نیز، به جناب اقدس متوجه شده ایشان را به سهام [تیرها] «لاحول ولا قوة الا بالله العلیّ العظیم» از خود دور گرداند، تا به رتبه محبت فایز گردد و دیگر معارضه کم شود. و در اوقات صلوات [نمازها] ميباید که سعی نماید که همه با حضور قلب باشد و معانی آیات و اذکار و دعوات را بفهمد و دل را با خداوند تعالی داشته باشد که مطلب عظیم،از این مجاهدات، آن است که نمازهای او، همه با حضور قلب باشد و لمحهای که شیاطین خاطر را به جای دیگر برند، باز تدارک کند و خود را متوجه سازد و توجه به جناب اقدس نماید تا به مرتبه محبت رسد و بعد از آن، مشقت نماز بالکیّه برطرف میشود. چنانکه سید انبیاء فرمود: «أرحنا یا بلال» و «قرة عینی فی الصلاة».
منبع: چهل نامه عرفانی/ گرد آور، یاور امیری، انتشارات تشیع
نویسنده: آیت الله شیخ حسنعلی اصفهانی(نخودکی)
سفارش اکید میکنم که نفس خود را از این دنیای دون قرار دهی که مقام او را اراده نموده است ولی او خود در پستیها را طلب میکند. خداوند تعالی فرمود:
«اگر میخواستیم او را رفعت میبخشیدیم اما او خود را پیوسته و وابسته این زمین ساخت».
از خداوند میخواهم که حقیقت دنیا را به تو بنمایاند، تا خود از آن به سختی بگریزی. و از آن انتظار قرار و آرامش نداشته باشی.
بکوش که تا همت بلند داری که با همت بلند، به سوی این پستیها و بلندیها نظر نخواهی کرد. صاحبان همت عالی هرگز خود را کارهای پست و مشاغل دون آلوده نساخته و نفس خویش را ارفع از آن میشمارند. به اسلاف و پیشینیان پاک و منزه خود، اقتدا و تاسی کن. از خداوند میخواهم که تو را در طریق مستقیم و راه راست داخل فرماید و کتاب تو را در علیین قرار دهد. حضرت صادق(ع) به فرزندش اسماعیل فرمود:
فرزندم، در آموختن علم سرّ یا دانش پنهان کوشش بیشماری است، افزون از آنچه که که درباره آن گمان رود. فرزندم، هر کس که علم ظاهر و آشکار را آموخت و از علم سرّ و پنهان، روی بتافت، به هلاکت فرو افتاد و به سعادت و نیکبختی نرسید.
فرزندم، اگر خواهی که پروزدگارت اکرام نموده و علم سرّ را به تو اعطا فرماید، در دنیا به چشم دشمنی بنگر و شناسای اهمیت و ارزش خدمت به صالحین باش و موقع و شرایط خویش را برای مردن محکم ساز. آنگاه که این سه خصلت در تو جمع شد، پروردگار متعال تو را با عطای علم سرّ، اکرام خواهد فرمود.»
منبع: کتاب نامههای عرفانی- محمدی علی- دفتر نشر معارف 1386
نویسنده: آیت الله آقا محمد بید آبادی
پیرامون حرام و مشتبه و مباح قولا و فعلا و حالا و خیالا و اعتقادا به قدر مقدور نگردد، تا طهارت صوری و معنوی حاصل شود که شرط عبادت است و اثری از عبادت مترتب شود و محض صورت نباشد «انما یتقبل الله من المتقین{خدا تنها از پرهیزکاران میپذیرد}.«و لن تقبل نفقاتکم ان کنتم فاسقین »{هرگز انفاقهای تان پذیرفته نشود مادامی که فاسق باشید}
منبع: چهل نامه عرفانی/ گرد آور، یاور امیری، انتشارات تشیع
نویسنده: آیت الله شیخ حسنعلی اصفهانی(نخودکی)
درباره ابتلا و گرفتاری خود در چنگ مردمان پست و فرو مایه بیندیش. پس بدون تردید چنین ابتلایی به سبب کفران نعمتی است که در مصاحبت اخیار و بزرگان کردهای. به مکافات آن خداوند متعال، تو را گرفتار فرو مایگان نمود تا شناسای قدر و ارزش مصاحبت عزیزان و بزرگواران باشی.
…حرارتی که بر اثر مصاحبت با مردمان بد و شرور در مزاج آدمی پدید میآید جز به وسیله سردی و برودت مصاحبت با نیکان و مردم صالح، زایل نمیگردد.
…پس همچون پشه از این مرتبه مورد اعتماد و مانوس خود به سوی مرتبه بالاتری که مرتبه حق است ترقی نموده و با چشم دل و نه با چشم سر بنگر، پس در گردش نظر خویش اندیشه نما و بشنو که چه میگویندت:
چشم دل باز کن که جان بینی آنچه نادیدنی است آن بینی
چون با پای سلوک، بیابانهی خشک و بلند و پست این بادیه را پیمودی، به جهانی گسترده خواهی رسید و از مضایق و مهالک، رهایی خواهی یافت و به باغستانها و درختان و چشمهها و جویباران معنی دست خواهی یافت. اما بدان که وصول به این حقایق شقایق و آن شقایق حقایق، جز با بریدن از وابستگیها و علایق دنیوی حاصل نشود…
از حقیقت بر تو نگشاید دری زین مجازی مردمان تا نگذری
لیکن مادام که چشم بر این متاع بیمقدار دنیای پست، دوخته داری، بدان که معامله تو با زیان همراه، و اساس حیات معنویت هم عنان تباهی است. و روی تو در قیامت عبوس خواهد بود، و گمان مبر که زیرکانه عمل میکنی. پس از این خانه هلاکت پهلو تهی کن و روی به سوی خانه آخرت نما تا روی تو خرم گردد و دیدهات به سوی پروردگار ناظر و روشن شود.
و در این مقام است که توانی گفت: حمد و سپاس خداوندی را که حزن و اندوه از صفحه دل ما زدود، اما تا وقتی که در این دنیای دون که خانه حزن و محنت است، مقام گزیدهای چگونه می توان دعوی کرد که: حمد و سپاس خداوندی را است که حزن و اندوه ما را زایل ساخت؟!
منبع: کتاب نامههای عرفانی /به اهتمام علی محمدیدفتر نشر معارف 1386