لااقل در دنیای خود آزاده باشید
امام حسین (علیه السلام) فرمودند:
إن لَم یَکُن لَکُم دینٌ و کُنتُم لاتَخافونَ المَعادَ فَکونوا اَحراراً فِی دُنیاکُم؛
اگر دین ندارید و از قیامت نمی ترسید، لااقل در دنیای خود آزاده باشید.
بحارالانوار، ج45، ص51
شرح حدیث:
این کلام حسینی، مربوط به زمانی است که حضرت در واپسین لحظات حیات، مجروح بر زمین کربلا افتاده بود. وقتی دید سپاه کوفه به طرف خیمه های زنان و فرزندان بی دفاع حمله می کنند، خطاب به یزیدیان و همه ی وجدانهای بیدار فرمود:
گر شما را به جهان دینی و آیینی نیست
لااقل مردم آزاده به دنیا باشید(1)
حمله به زنان و کودکان بی دفاع، همیشه و همه جا رفتاری غیرانسانی و برخلاف اصول جوانمردی به شمار آمده است.
مکتب حسینی، مکتب حریّت و آزادگی است.
پیام عاشورا، تنها مخصوص مسلمانان و امت محمّدی نیست. هر انسانی که به ارزشهای اخلاقی و انسانی و به حریّت و مردانگی پایبند باشد، می تواند از فرهنگ عاشورا درس بیاموزد و از سالار شهیدان، آزادگی را فرا گیرد.
این پیام که «اگر دین ندارید، دست کم آزاد مرد باشید»، قابل صدور به همه ی جهان است و همه ی آزادگان را به این فرهنگ و ارزش دعوت می کند. آزادگی، در میان ملل غیرمسلمان هم طرفدار دارد و آزادگان در همه جای دنیا پیدا می شوند.
پس پیام امام حسین(علیه السلام) را باید به جهان صادر کرد و جهانیان را با الفبای فرهنگ عاشورا آشنا ساخت.
مرام حسینی، همیشه زنده و زندگی ساز است.
پی نوشت:
1. دکتر قاسم رسا.
منبع: حکمت های حسینی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام حسین علیه السلام)، جواد محدثی، انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ دوم(1390)
عبادت و بندگی خداوند
امام حسین (علیه السلام) فرمودند:
إنَّ الله جَلَّ ذِکرُهُ ما خَلَقَ العِبادَ اِلّا لِیَعرِفوهُ، فَاِذا عَرَفوهُ عَبَدوهُ؛
خداوند متعال بندگان را نیافرید، مگر آنکه او را بشناسند. پس هرگاه خدا را بشناسند، او را عبادت می کنند.
علل اشرائع، ص 9
شرح حدیث:
فلسفه ی خلقت انسان در قرآن کریم، عبادت و بندگی خداوند به شمار آمده است(1).
خداپرستی جز در سایه ی خداشناسی میسّر نیست.
آفرینش انسانها بر اساس فطرت توحیدی و با رهنمودهای وحی و انبیا و در سایه ادراکهای عقلی، انسان را به شناختِ آفریدگار هستی بخش رهنمون می شود. اگر بشر، ندای فطرت را بشنود و دعوت انبیا را گوش کند و بپذیرد و در زندگی عقل را راهنمای خویش قرار دهد، هم از «معرفت» برخوردار می شود، هم از «محبت خدا» و هم از «عبادت پروردگار».
خداپرستی، هدف خلقت است. معرفت خدا، زمینه ساز پرستش اوست.
اگر بخواهیم بشریت، در بستر خداپرستی قرار گیرد و از رهگذر عبادت، به کمال بشری راه یابد، راهی جز افزودن معرفت او نسبت به خدای متعال و نعمتهایش و حکمت و تدبیر او در عالم و هدفداری خلقت نیست.
هر کس خداوند را بیشتر بشناسد، او را بیشتر می پرستد. این شناخت باید به مرحله ی قلبی و ایمانی برسد.
آن کس که تو را شناخت جان را چه کند؟
فرزند و عیال و خانمان را چه کند؟
دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی
دیوانه تو هر دو جهان را چه کند؟
باید طعم شیرین محبت و معرفت خدا را چشید، تا بتوان عارفانه و عاشقانه او را عبادت کرد.
پی نوشت:
1. وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ (ذاریات، 56)
منبع: حکمت های حسینی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام حسین علیه السلام)، جواد محدثی، انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ دوم(1390)
« نجات در راستی است و هلاکت در دروغگویی»
امام حسین (علیه السلام) فرمودند:
اَلصِّدقُ عِزُّ و الکِذبُ عَجزٌ؛
صدق و راستی عزّت است و دروغگویی ناتوانی است.
تاریخ یعقوبی، ج2، ص246
شرح حدیث:
صدق و راستی، گاهی در «گفتار» است، گاهی در «کردار».
اگر در گفتار باشد، «راستگویی» است که فضیلتی بزرگ و دوست داشتنی است.
و اگر در کردار باشد« درستکاری» است که موجب محبوبیت انسان می شود و اعتماد عمومی را در جامعه افزایش می دهد.
هر دو خصلت، مایه ی آبرومندی و عزّت است.
راستی کن که راستان رَستند
راستان در جهان قوی دستند
به همین تناسب، درغگویی و صداقت نداشتن در عمل که ریشه در زبونی و حقارت نفس دارد و نوعی ضعف روحی و اخلاقی به شمار می رود، مایه ی سرافکندگی می شود و افراد دروغگو و نیرنگ باز و غیرصادق، هم خودشان مورد اعتماد قرار نمی گیرند، هم جوّ بی اعتمادی را در جامعه افزایش می دهند.
به تعبیر روایات « نجات در راستی است و هلاکت در دروغگویی»
مرد باید که راستگو باشد
ور ببارد بلا بر او چو تگرگ
سخن راست گو، مترس که راست
نَبُرد روزی و نیارد مرگ(1)
مؤمنان پاکدل و خداباور، نیازی نمی بینند که برای رسیدن به مقاصد خویش یا منافع مادی، به دروغ متوسّل شوند.
وقتی خداوند، راستگویان را دوست می دارد و خودش از همه راستگوتر است، چرا بنده کاری کند که از چشم خدا بیفتد؟
زبانی که از دروغگویی پاک باشد، قابل احترام است.
پی نوشت:
1. جمال الدین اصفهانی.
منبع: حکمت های حسینی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام حسین علیه السلام)، جواد محدثی، انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ دوم(1390)
« کور خود هستند و بینای مردم»
امام حسین (علیه السلام) فرمودند:
بپرهیز از این که از کسانی باشی که بر مردم به خاطر گناهانشان بیمناکند، ولی خودشان از عقوبت گناهشان ایمن هستند.
تحف العقول، ص 240
شرح حدیث:
گناه، پرونده ی عمل را سیاه و ننگین می کند و پاسخگویی انسان را هنگام محاکمه ی الهی دشوار می سازد.
پس گناهان، عامل نگرانی اند، چه به سبب پیامدهای آنها در دنیا، چه به خاطر عذاب و کیفر آخرت حال، فرقی نمی کند که این گناه از ما باشد یا از دیگری.
حضرت، هشدار می دهد از کسانی نباشیم که با دیدن گناه های بندگان دیگر، به حال آنان نگران شویم و از عقوبت اخروی ایشان به هراس افتیم، ولی اگر خودمان مرتکب گناه می شویم، احساس امنیت کنیم و نگران نباشیم؛ گویا تضمینی گرفته ایم که با ما کار ندارند، ولی از دیگران به سختی حساب خواهند کشید.
این حالت، گویای غفلت انسان است.
اگر محاسبه و کیفر هست، برای همه است و اگر آسودگی و ایمنی است، برای همگان است. چنین نیست که برخی حاشیه ی امن داشته باشند و خود را مقرّب درگاه الهی بپندارند و با داشتن بار سنگین معاصی، ترس به دل راه ندهند و دغدغه و نگرانی نداشته باشند.
ضرب المثلی که می گوید:« کور خود هستند و بینای مردم» در مورد این افراد مصداق پیدا می کند و می تواند به این نکته هم اشاره داشته باشد که اگر از جرایم دیگران بر آنان می ترسیم، بخشی از این ترس و نگرانی را هم بر خودمان داشته باشیم.
منبع: حکمت های حسینی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام حسین علیه السلام)، جواد محدثی، انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ دوم(1390)
پنج خصلت است که در هر کس نباشد، بهره ی چندانی در او نیست
امام حسین (علیه السلام) فرمودند:
خَمسٌ مَن لَم تَکُن فِیهِ لَم یَکُن فِیهِ کَثیرُ مُستَمتَعٍ: اَلعَقلُ وَ الدِّینُ وَ الأدَبُ وَ الحَیاءُ وَ حُسن ُالخُلقِ؛
پنج خصلت است که در هر کس نباشد، بهره ی چندانی در او نیست: خرد، دین، ادب، حیا و اخلاق نیکو.
حیاة الامام الحسین علیه السلام، ج 1، ص 181
شرح حدیث:
درخت وجود آدمی وقتی ثمربخش است که شاخ و برگ و میوه دهد.
ثمر این درخت، صفات نیک و خصلتهای پسندیده است.
پنج صفتی را که امام حسین(علیه السلام) در این حدیث به عنوان عناصر خیرآفرین از آنها یاد می کند، چه در زندگی فردی و چه در حیات اجتماعی، منبع برکت و آثار نیک است.
«عقل»، بزرگترین موهبتی است که خداوند به انسانها عطا کرده است و حجّتی درونی و پیامبری باطنی است که راه زندگی صحیح را به آدمیان نشان می دهد.
«دین»، زندگی بر مدار خواست خداوند و به کار بستن اوامر پروردگار، در همه ی ابعاد است.
«ادب »، نشان کمال خرد و وارستگی انسان از رذیله ی جهل است و انسان را مورد احترام و محبوبیّت نزد دیگران قرار می دهد.
«حیا»، صفتی ارزشمند است که آدمی را از آلوده شدن به مفاسد و حریم شکنی و بی عفتی باز می دارد.
«حسن خلق»، برترین فضیلت یک مسلمان است و صفتی است که خداوند، پیامبر محبوبش حضرت محمد(ص) را به خاطر آن ستوده است. افراد خوش اخلاق، زندگی بهتر و روابط صمیمانه تری با دیگران دارند و در خانه ی دلها نفوذ می کنند.
این صفات شایسته ی پنجگانه، وجود آدمی را پرثمر می سازد و کسی که از این اوصاف بی بهره باشد، انتظار خیری از او نیست.
خود را به این صفات آراسته کنیم و اگر از آنها برخورداریم، بر آنها بیفزاییم.
منبع: حکمت های حسینی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام حسین علیه السلام)، جواد محدثی، انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ دوم(1390)
«صله رحم»
امام حسین (علیه السلام) فرمودند:
مَن سَرَّهُ اَن یُنسَاَ فی اَجَلِهِ وَ یُزادَ فی رِزقِهِ فَلیَصِل رَحِمَهُ.
هر کس از تأخیر مرگش و افزایش روزی اش خوشحال می شود، پس به خویشاوندان خود رسیدگی و سرکشی کند.
بحار الانوار، ج 74، ص 91
شرح حدیث:
برای «صله رحم»، آثار فراوانی چه در دنیا و چه در آخرت بیان شده است.
«طول عمر» و «افزایش رزق» دو نمونه از این آثار است که به خود شخص برمی گردد.
در حدیث است که گاهی از عمر کسی سه سال باقی مانده است، ولی به خاطر آنکه به خویشاوندان خود می رسد و اهل صله ی رحم است، خداوند بر عمر او می افزاید و عمرش سی سال ادامه می یابد. گاهی هم برعکس، به سبب قطع رحم، از عمر او کاسته می شود و زودتر از موعد مقرّر، از دنیا رخت برمی بندد.
افزایش رزق و روزی هم در سایه ی صله ی رحم است.
حفظ روابط فامیلی و تقویت رفت و آمدهای خانوادگی و کمک و رسیدگی به خویشاوندان نیازمند، از بافضیلت ترین کارهاست. افراد، با دیدار هم، نشاط روحی پیدا می کنند و همین خوشحالی که در سایه ی صله ی رحم فراهم می شود، بر طول عمر و نشاط و شادابی انسان می افزاید.
قطع رابطه با خویشاوندان انسان را افسرده و بی نشاط می کند و همین افسردگی روحی مایه ی کاهش عمر و تحلیل رفتن وجود آدمی است.
علاوه بر جنبه ی روحی و روانی که در صله ی رحم و قطع رحم وجود دارد و طبیعی است، از سنّتهای الهی است که صله ی رحم، اجل و مرگ را به تأخیر می اندازد و مایه ی فزونی رزق و روزی می گردد.
از آثار اجتماعی این سنت اسلامی غافل و محروم نباشیم.
منبع: حکمت های حسینی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام حسین علیه السلام)، جواد محدثی، انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ دوم(1390)
اگراین سه چیز نبود....
امام حسین (علیه السلام) فرمودند:
لَولا ثَلاثَةٌ ما وَضَعَ ابنُ آدَمَ رَأسَهُ لِشَیءٍ: اَلفَقرُ وَ المَرَض ُوَ المَوتُ؛
اگر سه چیز نبود، آدمیزاد هرگز سر در برابر چیزی فرود نمی آورد: تنگدستی، بیماری و مرگ.
نزهة النّاظر، ص 80
شرح حدیث:
شیطان، سرسلسله ی مغروران و متکبّران بود و سرانجام، گرفتار عوارض آن شد و از درگاه خدا رانده گشت. انسانهای مغرور و خودخواه، پیرو شیطانند.
خداوند، برای آنکه انسانها گرفتار غرور و گردن کشی نشوند و حقیقت دنیا و عجز و نیاز آدمی را بشناسند، گاهی آنان را دچار فقر و تنگدستی می کند، گاهی در بستر بیماری می افکند، و در نهایت با مرگ و میراندن، ناپایداری دنیا و ناتوانی انسان را به یاد می آورد.
چه بسا گردنکشانی که تهیدست شدند و ابهت آنان فرو ریخت.
چه بسا مغرورانی که بیمار گشتند و نشاط و شادابی را از دست دادند.
چه بسا طاغوتهایی که به کام مرگ رفتند و مرگشان مایه ی عبرت دیگران شد.
پروین اعتصامی، در سروده ای که برای سنگ مزار خویش دارد، به حقیقت دنیا و بی اعتباری آن اشاره دارد، از جمله می گوید:
هر که باشی و ز هر جا برسی
آخرین منزل هستی این است
آدمی هر چه توانگر باشد
چون بدین نقطه رسد، مسکین است
همه ی جبّاران تاریخ، وقتی در آستانه ی مرگ قرار می گیرند، زاری می کنند و احساس شکست دارند و آن همه قدرت و جبروت را بی فایده می بینند. مگر فرعون نبود که در آستانه ی غرق شدن در رود نیل، گفت: توبه کردم، و از سوی خدا خطاب آمد: اکنون؟
چه خوب است انسان، پیش از آنکه ثروت و دارایی خود را از دست بدهد و به خاک فقر بنشیند، و پیش از بیماری و رنجوری و قبل از مرگ، فروتنانه در مقابل خدا تسلیم و مطیع شود و او را بنده باشد!
منبع: حکمت های حسینی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام حسین علیه السلام)، جواد محدثی، انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ دوم(1390)
امر به معروف و نهی از منکر
امام حسین (علیه السلام) فرمودند:
لایَنبَغی لِنفسٍ مُؤمِنَةٍ تَری مَن یَعصِی اللهَ فَلا تُنکِرَ؛
شایسته شأن مؤمن نیست که ببیند کسی خدا را معصیت می کند، ولی به او اعتراض نکند.
کنزالعمّال، ج 3، ص 85
شرح حدیث:
امر به معروف و نهی از منکر، نشانه ی حیات و رشد و بالندگی جامعه است.
آن که به خدا و دین او و حقّانیت دستورات اسلام باور دارد، نمی تواند در مقابل هنجار شکنیهای خلافکاران و گستاخی اهل معصیت، بی تفاوت بماند و از خود واکنش نشان ندهد.
جامعه ی بدون امر به معروف و نهی از منکر، مرده و خمود و بی حسّ است.
نهی از منکر، مثل بازداشتن کسی است که می خواهد کشتی را سوراخ کند، یا فضا را آلوده سازد، یا آب زلال یک شهر را مسموم سازد.
نهی از منکر نسبت به عمل معصیت کاران، مثل سم پاشیِ محیطهای آلوده و آفت زدایی از عفونتهاست. وقتی باتلاقی حشره خیز باشد، باید آن را خشکانید، تا مالاریای گناه و فساد، دیگران را بیمار نسازد. باید زباله های ناقل میکروب هوس را دفن کرد، تا میدان و مجالی برای رویش گل ایمان و تقوا باشد.
تذکّر زبانی، یک مرحله از نهی از منکر است.
اقدام عملی و بازداشتنِ خلافکاران از فساد و گناه، مرحله ای دیگر.
ایمان و اسلام، بر دوش مسلمان وظیفه ی سنگین نهی از منکر را گذاشته است، تا هم از حالت بی تفاوتی در مقابل بدیها و جرایم درآید، هم با اقدام خود در حد امکان از زشتیها و گناهان باز دارد.
برخورد با خلافکاران و اهل معصیت، زمینه ی رشد معنویات را فراهم می سازد.
منبع: حکمت های حسینی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام حسین علیه السلام)، جواد محدثی، انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ دوم(1390)
بزرگترین توصیه ی خداوند به بندگان
امام حسین (علیه السلام) فرمودند:
اُوصیکُم بِتَقَوی اللهِ، فَاِنَّ اللهَ قَد ضَمِنَ لِمَنِ اتَّقاهُ اَن یُحَوِّلَهُ عَمّا یَکرَهُ اِلی ما یُحِبُّ؛
شما را به تقوای الهی سفارش می کنم. هر کس از خدا پروا کند، خداوند تضمین کرده که او را از آنچه نمی پسندد، به آنچه می پسندد، متحول سازد.
تحف العقول، ص 170.
شرح حدیث:
«تقوا»، بزرگترین توصیه ی خداوند به بندگان است.
آیات آن، در بردارنده ی هشدارهایی است که آسیبها و ضررهای بی تقوایی و بی پروایی و پیروی از نفس امّاره و متابعت از شیطان را به یاد می آورد و فرجام نیک اهل تقوا و عاقبت شوم بی تقوایان را نشان می دهد.
خدا با اهل تقواست، هوای آنان را دارد، کمکشان می کند، از خطرات نجاتشان می دهد و در آخرت هم بهترین پاداشها و برترین نعمتهای بهشتی را در اختیار آنان قرار می دهد.
امام حسین(علیه السلام) با توصیه به تقوا، به نتایج آن هم اشاره می فرماید؛ از جمله اینکه اوضاع را به نفع بندگانی متّقی برمی گرداند. ممکن است دنیاپرستان هوسباز، چند روزی بروبیایی داشته و کامیاب و برخوردار باشند، ولی فرجام خوشی ندارند. قرآن با بیان «إِنَّ الْعاقِبَةَ لِلْمُتَّقِینَ »(1) و «وَ الْعَاقِبَةُ لِلتَّقْوَى »(2) عاقبت و فرجام نیک را از آنِ تقوا و اهل تقوا می داند.
در جای دیگر می فرماید: هر که تقوا داشته باشد، خداوند در کارهایش گشایش ایجاد می کند و از جایی که تصورش را نمی کند، به او روزی می رساند.(3)
وعده ی تضمین شده ی الهی برای متقین آن است که اوضاع ناخوشایند و ناراحت کننده را به شرایط مطلوب و محبوب برای آنان مبدّل بسازد.
در سایه تقوا، هم به رضای خدا می رسیم، هم به سعادت جاوید.
پی نوشت:
1. هود(11)، آیه 49
2. طه(20)، آیه 132
3. طلاق(65)، آیه 2.
منبع: حکمت های حسینی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام حسین علیه السلام)، جواد محدثی، انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ دوم(1390)
دوست خوب
امام حسین (علیه السلام) فرمودند:
مَن اَحَبَّک نَهاکَ وَ مَن اَبغَضک اَغراکَ؛
هر کس تو را دوست بدارد( از بدیها) تو را نهی می کند و هر که دشمنت باشد (به بدیها) تشویق می کند.
موسوعة کلمات الامام الحسین(علیه السلام)، ص 743
شرح حدیث:
دوست خوب، مثل آینه است، خوب و بد را آن گونه که هست، نشان می دهد. بی غرض و بی کینه است. نه بزرگ نمایی می کند، نه عیوب تو را از تو می پوشاند.
دوست نسبت به دوست باید «نیک خواه» باشد.
معنای نیک خواهی این است که اگر رفتار بدی در تو ببیند، دوستانه گوشزد می کند و تو را از انجام آن نهی می کند. اگر با دوستان بد نشست و برخاست کنی، تذکر می دهد. اگر غذای فاسد بخوری، تو را باز می دارد. اگر در سراشیبی سقوط قرار داشته باشی، هشدار می دهد و مانع سقوط تو می شود.
اینها نشانه محبت واقعی و دوست شایسته است.
ولی اگر کسی بدخواه تر باشد، تو را به بدیها تشویق می کند و در راه غلط، چشم اندازی زیبا نشانت می دهد تا به هلاکت برسی.
معتادان، می کوشند دوستان خود را هم به اعتیاد بکشند.
خلافکاران، همراهان خود را هم به خلاف سوق می دهند.
گنهکاران، سعی می کنند دیگران را هم همرنگ و همراه خود کنند.
اینها نشانه آن است که خیرخواه تو نیستند و به مصلحت تو نمی اندیشند.
باید آغوشی باز برای پذیرش انتقادهای خیرخواهانه و مشفقانه ی دوستان دلسوز داشته باشیم و گوشی شنوا، برای شنیدن هشدارها و نهی های آنان، و چشمی تیزبین، برای دیدن عیوب خویش و لغزشگاه های مقابل.
راستی… معیار دوست خوب چیست؟
منبع: حکمت های حسینی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام حسین علیه السلام)، جواد محدثی، انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ دوم(1390)