فضیلت صلوات
پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله فرمودند:
أولَی النّاسِ بِی یَومَ القِیامَۀِ أکْثَرُهُمْ عَلَیَّ صَلاۀً (فِی دارِ الدُّنیا)؛
نزدیکترین شما به من در روز قیامت، کسانی هستند که در دنیا بیشتر از دیگران بر من صلوات فرستند.
بحارالأنوار،91: 63.
پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله فرمودند:
مَنْ صَلّي عَلَيَّ في كتابٍ، لَمْ تَزَل الملائِكَةُ تَستَغفِرُ لَه مادامَ اسمِي في ذلكَ الكتابِِ؛
كسي كه در نوشتهای صلوات بر من را بنویسد، تا زماني كه نام من در آن نوشته باشد فرشتگان براي او استغفار ميكنند.
بحار الأنوار،91: 71.
پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله فرمودند:
أکْثِرُوا الصَّلاۀَ عَلَیَّ فَإنَّ الصَّلاۀَ عَلَیَّ نُورٌ فِی القَبرِ، وَنورٌ عَلَی الصِّراطِ، وَنورٌ فِی الجَنَّۀِ؛
بر من بسیار صلوات فرستید؛ زیرا صلوات بر من نوری است در قبر، و نوری است بر صراط، و نوری است در بهشت.
بحارالأنوار،79: 64 ، 91: 70.
پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله فرمودند:
ما مِنْ قومٍ اجْتَمَعُوا فی مَجلِسٍ فَلَمْ یَذْکُروا اسْمَ اللهِ عَزَّوَجَلَّ وَلَمْ یُصَلُّوا عَلَی نَبِیِّهِم إلاّ کانَ ذلکَ المَجلِسُ حَسْرَۀً وَ وَبالاً عَلَیْهم؛
هر عده ای که در مکانی جمع شوند و خدا را یاد نکنند و بر پیامبرشان درود و صلوات نفرستند، آن مجلس مایه حسرت و پشیمانیشان (در قیامت) خواهد شد.
اصول کافی2: 497.
پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله فرمودند:
لاتَضرِبُوا أطفالَكُمْ علي بُكائِهِم؛ فَإنَّ بُكاءَهُم أربعةَ أشهُرٍ شهادۀُ أن لاإله إلاّاللهُ، وأربعةَ أشهُرٍ الصَّلاةُ عَلَي النَّبيِّ وآلهِ، وأربعةَ أشهرٍ الدُّعاءُ لِوالدِيهِ؛
نوزادانتان را به خاطر گريههايشان نزنيد؛زیرا گريه آنان در چهار ماه اوّل شهادت به يگانگي خداي متعال، در چهار ماه بعد صلوات بر پيامبر و خاندان گرامی آن حضرت، و در چهار ماه ديگر دعا براي پدر و مادرشان ميباشد.
بحارالأنوار57: 381 و 91: 55 و 101: 103.
امام رضا علیه السّلام فرمودند:
الصَّلاۀُ علی مُحَمَّدٍ وَآلِهِ تَعْدِلُ عِنْدَ اللهِ عَزَّوَجَلَّ التَّسبیِحَ وَالتَّهلِیلَ وَالتَّکبِیرَ؛
صلوات بر محمد و آل محمد (علیهم السلام) نزد خدای عزوجل برابر است با تسبیح(ذکر سُبحانَ اللهِ) و تهلیل(ذکر لا إلهَ إلاّ اللهُ) و تکبیر(ذکر أللهُ أکبرُ).
بحارالأنوار91: 74.
امام صادق علیه السّلام فرمودند:
ما مِنْ عَمَلٍ أفْضَلَ يَومَ الجُمُعَۀِ مِن الصَّلاۀِ عَلي مُحَمَّدٍ وَآلِهِ؛
هیچ عملی در روز جمعه برتر و با فضیلتتر از صلوات بر محمّد و آل محمّد نمی باشد.
وسائل الشیعۀ7:381.
حمّاد بن عیسی از حضرت صادق علیه السّلام نسبت به بهترین عمل در روز جمعه پرسید؟حضرت فرمودند:
الصَّلاۀُ علی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ مائۀَ مَرَّۀٍ بَعدَ العَصرِ وَما زِدْتَ فَهُو أفْضَلْ؛
فرستادن یکصد مرتبه صلوات بر محمّد و آل محمّد بعد از عصر، و هر چه بیشتر صلوات بفرستی فضیلت آن بیشتر می گردد.
وسائل الشیعۀ7: 399.
امام صادق علیه السلام از پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله روایت کردهاند:
إجْعَلوُنِی فِی أوّلِ الدُّعاءِ وَ فِی آخِرِهِ وَ فِی وَسَطِهِ؛
مرا در ابتداء و آخر و در میان دعاهایتان یاد کنید و بر من صلوات بفرستید.
بحار الأنوار 90: 316.
امام صادق علیه السّلام فرمودند:
مَنْ قالَ بَعْدَ صَلاۀِ الظُّهرِ وَ صَلاۀِ الفَجْرِ فی الجُمُعَۀِ وَ غِیرِها ألّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُم لَمْ یَمُتْ حَتّی یُدْرِکَ القائمَ المَهدِّی علیه السّلام؛
هر که بعد از نماز صبح و ظهر (در روز جمعه و در سایر ایّام هفته) بگوید: ألّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُم نمی میرد تا آن که حضرت مهدی (علیه السّلام) را درک کند.
مستدرک سفینۀ البحار6: 366 .
امام صادق علیه السّلام فرمودند:
إذا كانَتْ عَشِيَّةُ الخَميِسِ وَليَلةُ الجُمُعَةِ نَزَلَتْ مَلائِكَةٌ مِن السَّماءِ مَعها أقلامُ الذَّهَبِ وَصُحُفُ الفِضِّةِ، لايَكتُبونَ (عَشِيَّةَ الخَميِسِ وََلیَلَةَ الجُمعَةِ إلي أنْ تَغيِبَ الشَّمسُ) إلاّ الصَّلاةََ عَلي النَّبِيِّ وَآلِهِ؛
از شامگاه پنجشنبه و شب جمعه، فرشتگانی با قلمهايي از طلا و لوحهایی از نقره، از آسمان به سوي زمين ميآيند و تا غروبِ روز جمعهِ ثواب هیچ عملی را نمینویسند به جز صلوات بر محمّد و آل محمّد علیهم السلام.
مستدرك وسائل الشيعة6: 70.
عبد السلام بن نعیم به حضرت صادق علیه السلام عرض کرد: به داخل کعبه رفتم و دعایی به خاطرم نیامد جز صلوات بر محمّد و آل محمّد، حضرت فرمودند:
أما إنَّهُ لَمْ یَخرُجْ أحَدٌ بِأفضَلَ مِمّا خَرَجْتَ به؛
بدان که هیچ کس عملی برتر و با فضیلتتر از عمل تو را انجام نداده است.
اصول کافی2: 494.
مالک (بن أعین) جُهَنِی می گوید: گلی را به امام صادق علیه السّلام تقدیم کردم. حضرت آن را گرفته، بوئیدند و بر دیدگانشان نهادند، آن گاه فرمودند:
مَنْ تَناوَلَ رَیحانَۀً فَشَمَّها وَوَضَعَها عَلی عَینَیهِ ثُمَّ قالَ: ألّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ لَمْ تَقَعْ علی الأرضِ حَتّیّ یُغْفرَ لَه؛
هر گاه کسی گُلی را بگیرد و آن را ببوید و بر چشمانش بنهد و بگوید: ألّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ پیش از آن که آن گل را بر زمین قرار گیرد، گناهانش آمرزیده می شود.
وسائل الشیعۀ2: 171.
پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله فرمودند:
مَنْ صَلَّی عَلَیَّ کُلَّ یُومٍ ثَلاثَ مَرّاتٍ وَفِی کُلِّ لَیْلَۀٍ ثَلاثَ مَرّاتٍ حُبّاً لِی وَشُوقَاً إلَِیَّ کانَ حَقّاً عَلی اللهِ عَزَّوَجَلَّ أنْ یَغْفِرَ لَه ذُنُوبَه تِلکَ اللیلۀَ وَذلکَ الیومَ؛
هر که از روی محبت و دوستی نسبت به من، هر روز سه مرتبه و هر شب سه مرتبه صلوات فرستد، خداوند بر خود لازم نموده است که از گناهان آن شب و روز او درگذرد.
بحارالأنوار91: 70.
پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله فرمودند:
مَنْ صَلَّی عَلَیَّ مَرَّۀً فَتَحَ اللهُ عَلیهِ باباً مِن العافِیَۀِ؛
هر که یک مرتبه بر من صلوات فرستد، حقتعالی دری از سلامتی و عافیت [دین و دنیا] را بر وی بگشاید.
بحار الأنوار91: 63.
پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله فرمودند:
مَنْ کانَ آخِرُ کَلامِهِ الصَّلاۀَ عَلَیَّ وَعَلی عَلِیٍّ دَخَلَ الجَنَّۀَ؛
هر کسی که پایانِ گفتارش صلوات بر من و علی بن أبی طالب علیهما السلام باشد داخل بهشت خواهد شد.
وسائل الشیعۀ7: 199.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله پس از سجدهای طولانی فرمودند:
لَقِینِی جِبرئیلَ فَبَشَّرَنِی، قَالَ: إنَّ اللهَ عَزَّوَجَّلَ یَقُولُ: مَنْ صَلَّی عَلَیکَ صَلَّیْتُ عَلَیهِ وَمَنْ سَلَّمَ عَلَیکَ سَلَّمْتُ عَلَیهِ، فَسَجَدْتُ لِذلِکَ؛
جبرئیل مرا ملاقات کرد و بشارتم داد که حقتعالی فرموده است: هر که بر تو صلوات فرستد من بر او صلوات میفرستم، و هر که بر تو سلام کند من بر او سلام میکنم؛ و من به خاطر این موهبت الهی سجده کردم.
بحارالأنوار91: 65.
پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله فرمودند:
صَلاتُکُم عَلَیَّ مُجَوِّزَۀٌ لِدُعاءِکُم، وَمَرْضاۀٌ لِرَبِّکُم، وَزَکاتٌ لأعمالکم (لِأبدانِکُمْ)؛
صلوات شما سبب استجابت دعا، رضایت و خشنودی پروردگار و پاکیزگی اعمالتان می شود.
بحار الأنوار91: 68.
پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله فرمودند:
جائَنِی جِبْرِئیِلُ وَقالَ: إنَّه لایُصَلِّی عَلَیْکَ أحَدٌ إلاّ وَیُصَلَّی عَلیهِ سَبعُونَ ألفَ مَلَکٍ وَمَنْ صَلَّی عَلیهِ سَبْعُونَ ألفَ مَلَکٍ، کانَ مِنْ أهلِ الجَنَّۀِ؛
جبرئیل نزد من آمد و عرض کرد: کسی نیست که بر شما صلوات بفرستد مگر آن که هفتاد هزار فرشته بر او صلوات میفرستند، و هر که هفتاد هزار فرشته بر او صلوات فرستد از اهل بهشت خواهد بود.
بحار الأنوار91: 64.
پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله فرمودند:
إنَّ الشَّیطانَ اثنانِ: شَیطانُ الجِنِّ وَ یُبَعَّدُ بـ لاحُولَ وَلاقُوَّۀَ إلاّ بِاللهِ العَلِّی العَظِیمِ، وَشِیطانُ الإنْسِ وَیُبَعَّدُ بِالصَّلاۀِ عَلیَ النَّبیِّ وَآلِهِ؛
شیاطین دو گروهاند؛ شیاطین جنّی که با ذکر لاحُولَ وَلاقُوَّۀ إلاّ بِاللهِ العَلِّی العَظِیمِ رانده می شوند، و شیاطین انسی که با صلوات بر محمّد و آل محمّد [شر و آزارشان] از شخص دور می شود.
بحار الأنوار92: 136.
اشرافی گری.آفت خدمت رسانی!
اشرافی گری.آفت خدمت رسانی!
مقام معظم رهبری :
وقتی اشرافی گری، اسراف، و تجمّل در جامعه وجود داشته باشد و ترویج بشود، این قضایا به دنبالش پیش می آید و به وجود می آید و همه دنبال این هستند که یک طعمه ای به دست بیاورند و خودشان را از آن سیر کنند، شکم ها را از این مال های حرام پُر کنند. با این پدیده بایستی با جدّیّت مقابله بشود؛ مسئله عزل کردن و برکنار کردن و برگرداندن آنچه از بیت المال به صورت نامشروع خارج شده است، این را در دستور قرار بدهند. این وظیفه همه است؛ مردم نسبت به این مسئله اهمیت می دهند و اگر چنانچه این قضیّه اتّفاق نیفتد و دنبال گیری نشود، اعتماد مردم به نظام کاسته می شود که این فاجعه بزرگی خواهد بود. بایستی با اقدام جدّی، اعتماد مردم را حفظ کرد.” (عید فطر95)
ملت ما قرن هاى متمادى خوى اشرافی گرى را، استبداد و دیکتاتورى را در حاکمان نابحق این کشور تجربه کرده و دوران جمهورى اسلامى دیگر نمی تواند اینجور باشد.(۱۳۸۸/۰۷/۱۴)
“مشى اشرافی گرایانه براى مسئولان کشور، نقطه ضعف به شمار مى آید."(۱۳۸۰/۰۲/۱۱ )
نگاه به تحریم در مکتب امام خمینی!
امام خمینی (ره):
این جنگ و تحریم اقتصادی و اخراج کارشناسان خارجی، تحفه ای الهی بود که ما از آن غافل بودیم. اکنون اگر دولت و ارتش کالاهای جهانخواران را خود تحریم کنند و به کوشش و سعی در راه ابتکار بیفزایند، امید است که کشور خودکفا شود و از دریوزگی از دشمن نجات یابد.
صحیفه امام ج 21/ 433
باعث مسرت است که ملت مسلمان ایران با هم این تحریمها و مشکلات مقابله کرد و به جای دست دراز کردن به سوی سایر کشورهای پیشرفته برای کمک، شروع به ساخت هم چیزهای مورد نیاز خود نمود.
ماهنامه حضور، شماره30، ص384
شما امروز خودتان بحمد اللَّه قدرت در دست دارید و خودتان تمام رشته ها را در دست دارید و با همه توطئه هایی که آنها کردند، همه را خود شماها خنثی کردید. و همین تحریم اقتصادی برای شما یک تحفه آسمانی بود که فکرهای متفکران ما را به راه انداخت و بحمد اللَّه رو به خودکفایی می روند.
صحیفه امام ج 16/ 276
دربین سکوت جهانی، فقط به جرم مسلمانی!
بِاَیِّ ذَنبٍ قُتِلَت..
برادران مسلمانم در سوریه و بحرین و عراق و یمن و کشمیر و میانمار و …
این رسم زمانه است . تاریخ پر است از شواهدی مظلومان چون شما! آنان که کشته شدند فقط به جرم مسلمانی
فقط به جرم دینداری و ایستادگی برای عقیده
اینان کارشان همین است ،آدم کشی-کودک کشی-مظلوم کشی
صدایشان هم فقط جایی در می آید که منافع کثیفشان را تامین کند.
در مابقی موارد حقوق بشر ننگینشان ، ادعای انسانیتشان، صدای نحسشان در نمی آید و سکوت تنها جوابشان به ندای مظلومیت شماست.
من یک ایرانی هستم ،یک ایرانی مسلمان ، انسانی از جنس شما
من طعم تلخ مظلومیت و محرومیت و استکبار را می شناسم
من و مردم من مردان مبارزه و جهاد و عقیده هستیم.
خون من و شما از یکرنگ است،رنگ ایستادگی و استقامت و مردانگی و شرف
همان چیزی که مستکبران را می آزارد،همان چیزی که این حیوان صفتان را می ترساند .،همان چیزی که باعث می شود با تمام قدرت در مقابل ما بایستند.
ماتاانتهای تاریخ با شما هستیم حتی اگر تمام دنیا به ما پشت کند و تهدید و تحریممان کند ما تا ظهور عدالت کنار شما می مانیم.
ما پیروان دین محمد(ص) هستیم ،از نسل کربلا،فرزندان عاشورائیم و سربازان عصر ظهور!
از مبارزه نمی هراسیم و اطمینان داریم که وعده نصرت خداوند حق است
وَ يَقُولُونَ سُبْحانَ رَبِّنا إِنْ کانَ وَعْدُ رَبِّنا لَمَفْعُولاً ( اسراء آیه 108 )
عشق ، راز همت جاودانه !
تادوست همه بال گشودند و رسیدند
ماهمت خود بیشتر از هیچ نراندیم…
.
شهید همت :
حقیقت این است که هرچه بگوییم خسته شده ایم و بریده ایم اسلام دست از سر ما برنمی دارد
ماباید بمانیم و کاری را که می خواهیم انجام بدهیم
همه باید مشغول یک مطلب باشیم و آن _ عش _ است.
اگر عاشقانه با کار پیش بیایی به طور قطع بریدن،خستگی و عمل زدگی پیش نمی آید
حضرت عبدالعظیم حسنی، بزرگِ قبیله ایمان!
15شوال سالروز رحلت حضرت عبدالعظم حسنی تسلیت باد!
ظهرها چه بنوشیم؟
ظهرها چه بنوشیم؟
نوشیدنی های خنک در فصل های گرم سال بسیار پرطرفدارند اما اگر واقعاً دلتان می خواهد خنک شوید و همزمان ضرری را متوجه سلامتتان نکنید، بد نیست در انتخاب نوع شربت و آبمیوه بیشتر دقت کنید چون ممکن است بعضی مواد با شرایط بدن و فصل، سازگار نباشند و دردسر و ناراحتی برایتان ایجاد کنند. نوشیدن آبمیوه های تازه غیر صنعتی مثل آب شاتوت، آب زغال اخته، آب هندوانه، شربت خاکشی، شربت سکنجبین و شربت آبلیمو در ساعات میانه روز برایتان مفید است. اگر هوا سرد باشد، نوشیدن شربت زعفران هم در ظهر خوب است. در تابستان می توانید سراغ اسموتی های مختلف در وعده ناهار بروید.
گذشته از این اگر برای میان وعده میوه می خورید بدانید که امروزه همه نوع میوه ای در چهار فصل سال در دسترس قرار دارد ولی هر میوه ای در فصل خودش خاصیت دارد؛ مثلاً اناری که در تابستان خورده می شود، با اناری که در پاییز و زمستان خورده می شود، از نظر خواص طبیعی کاملاً متفاوت است. بنابراین سراغ میوه هایی بروید که مناسب فصل هستند.
ظهرها چه بخوریم؟
ظهرها چه بخوریم؟
به دلیل تابش خورشید، گرم ترین ساعت روز، ظهر است. درجه حرارت در ساعات ظهر به بالاترین میزان ممکن می رسد. خون برای اینکه به خنک کردن بدن کمک کند، به سطح بدن می آید و رگ های سطحی برای جذب خون بیشتر، بازتر می شوند. به همین دلیل خون کمتری به دستگاه گوارش می رسد و نباید ظهرها غذای مفصل یا سنگین میل کنید. بهترین انتخاب ها برای غذای ظهر، ساده ترین هایشان هستند. در این وعده می توانید مقداری فرنی بدون مخلفاتی مثل شیره یا شکر میل کنید. خوردن شیرینی ساده با چای هم در وعده ناهار کفایت می کند. کاهو با سکنجبین در گرما هم حالتان را جا می آورد، هم انرژی لازم برای ادامه فعالیت های روزانه را فراهم می کند.
خط قرمز در خوردن نهار: پرخوری و خوردن خوراکی های متعدد و متفاوت در ظهر است.
وعده های غذایی در قرآن
در آیه ٦٢ سوره مریم از کتاب خدا می خوانیم: وَلَهُم رِزقُهُم فیها بُکرَهٌ وَ عشّیا؛ و روزیشان در آن هر صبح و شب مهیاست. از این آیه می توان چنین برداشت کرد که مهمترین وعده غذایی، صبحانه و شام است. اتفاقاً در روایتی از امام صادق (ع) خطاب به فردی که از سوء هضم و درد معده شکایت داشت فرمودند: ((فقط اول روز و ابتدای شب به تغذیه بپرداز. میان صبحانه و شام چیزی نخور که مایه فساد بدن است. مگر گفته خدا را نشنیده ای که می فرماید: روزی آنان بامدادان و شامگاهان است؟))
بنابراین برخلاف عادت بسیاری از افراد که غذای اصلی آنان در شبانه روز ناهار بوده و صبحانه و شام را کم خورده و یا نمی خورند، در طب اسلامی بر خوردن صبحانه و شام تأکید شده است.
هشت سال دفاع مقدس؛ از آغاز تجاوز تا پذيرش قطعنامه
هشت سال دفاع مقدس؛ از آغاز تجاوز تا پذيرش قطعنامه
عراق از همان ابتداي پيروزي انقلاب، سازماندهي و آموزش كليه اقدامهاي مقدماتي را براي شروع يك تهاجم، آغاز و تمهيدات لازم براي ورود به خاك ايران و اشغال قسمتهايي از آن را مهيا كرده بود. عراق نزديك به دوسال، مشغول كار روي عشاير عرب خوزستان بود كه با ورودش به خاك كشورمان، بتواند به نفع خود و عليه ما آنان را وارد صحنه كرده و امتياز سياسي كسب كند. همزمان با انفجار لولههاي نفت، قطارها و اماكن عمومي، ارتش عراق مشغول جادهسازي در مرزها، ساختن پاسگاهها و پايگاههاي مورد لزوم و برپا كردن استحكامات و كار روي نيروهاي مسلح براي آماده و تكميل نجهيزات جنگي خود بود و در طرف مقابل، وضعيت نيروهاي خودي نيز قابل توضيح است.
درباره سازمان و توان رزمي ارتش جمهوري اسلامي ايران، ميتوان گفت كه پس از قطع وابستگيهايي كه تا عمق استخوان ارتش طاغوت نفوذ كرده بود و نيز تصفيه امراي خائن و سرسپرده آن، نوعي از هم گسيختگي در مجموعه اين تشكيلات به وجود آمد. و از طرفي شرايط خاص ابتداي انقلاب سبب شده كه مرحله دگرگوني و عبور ارتش از دوران انتقال، از ارتش شاه به ارتش اسلام آنچنان كه بايد، نگرفته و كار بكندي پيش رود. بعدها با حذف بيصدر، زماني كه حاكميت خط امام بر ارتش امكانپذير شد، ديديم كه به چند نحو تحولات در ارتش آغاز گشت.
از طرفي ديگر، سپاه نيز به طور دائم درگير با ضدانقلاب بود و فرصت نفس كشيدن براي برپايي يك تشكيلات سازماني كه بتواند جلو تهاجمي نظير حمله عراق را بگيرد، پيدا نكرده بود و همچنين برخي خطوط حاكم بر كشور (گروههاي ليبرال) برخوردشان با سپاه طوري بود كه بيشتر به فكر تضعيف و مسخ هويت آن بودند.
وضع بسيج مبهم بود و با وجودي كه خود سپاه، تشكيلات اوليه بسيج را سازماندهي كرده بود، تا مدتها اين كشمكش وجود داشت كه بسيج به سپاه وابسته باشد يا نه؟ در هر گوشهاي، نيرويي آموزش بسيج را بدون سازمان و تشكيلات مناسبي به عهده داشت. اما بعدها با تلاش فراوان سپاه و همت بعضي عناصر خط امام، بسيج زير نظر سپاه قرار گرفت.
با اين مقدمات، ارتش آماده و مجهز عراق، تهاجم خودش را به سراسر مرز ايران آغاز كرد و طبيعي بود كه در مراحل ابتدايي، موفق شود پيروزيهايي را كسب و مناطق وسيعي از خاك جمهوري اسلامي را به اشغال خود درآورد.
درگيريهايي عراق در تاريخ 14/6/1359 در غرب شروع شد،اما در 31 شهريورماه سال 1359 جنگ از سوي عراق رسماَ آغاز گرديد.
علرغم ضعف بسيار در تشكيلات نظامي كشور، مردم، با حضور گسترده و روحيهاي قوي و انقلابي خود، ماشين جنگي عراق را مجبور كرد تا پيشروي خود را متوقف كند و در همان اوايل جنگ، زمينگير شود و حتي از بعضي مناطق هم عقبنشيني نمايد. جنگ نيروي ايمان با تانك و زرهپوش بود كه در واقع همچنين، عامل اصلي توقف عراق محسوب ميشد. در اين رابطه، حماسه مقاومت در خرمشهر كه حدود يك ماه به طول انجاميد، قابل ذكر است. در ادامه جنگ شيوه برخورد با دشمن متجاوز متفاوت بود و در صحنه رزم، اشكال مختلفي آزمايش شد و سرانجام موقعيت جنگ چريكي و نامنظم كه متكي به نيروي مردمي و افراد مومن بود، نشان داد كه جنگ كلاسيك در برابر ارتش قوي و كلاسيك، كارايي ندارد. در نتيجه، مقطع اول، به اين صورت و با انجام عملياتهاي محدود موفقيتآميز كه ضمن كسب تجربه، زمينه پيشرفتهاي بعدي را فراهم كرده بود، گذشت.
آزادسازي مناطق اشغالي
همانطور كه گفته شد، نيروي تعيين كننده در مقطع اول جنگ، نيروهاي مردمي بسيج و سپاه بودند، مقابله نيروهاي مردمي با تهاجم عراق و كسب تجربه از يك طرف و از طرف ديگر، به وجود آمدن تغييراتي اساسي در ارتش جمهوري اسلامي و محدود شدن دست عناصري چون «مدني»ها و «بنيصدر»ها از جنگ، جبهههاي جنگ را دستخوش تغييراتي اساسي نمود.
نزديكي ارتش و سپاه و توجه بيشتر مسؤولان نظام، جنگ ابعاد وسيعتري يافت كه آغاز در لبيك به پيام رهبر كبير انقلاب، در عمليات «ثامنالائمه» متجلي گشت.
عمليات ثامنالائمه (در تاريخ 5/7/60) كه با هدف شكستن حصر آبادان همراه بود، آغازي بود براي وسعت بخشيدن به جنگ، در راستاي بيرون راندن متجاوزين از خاك جمهوري اسلامي، پيروزي رزمندگان در عمليات ثامنالائمه، از يك طرف موجب تقويت روحيه نيروهاي خودي بود و از طرفي براي ارتش، مانند شوكي بود كه تا آن زمان، انتظار چنين برخوردهايي را از مردم تازه انقلاب كرده نداشت. تا جايي كه ابهام پيرامون آينده جنگ، آنان را به تقاضاي صلح و پايان جنگ ترغيب كرد. اما مسؤولان نظام جمهوري اسلامي، با موضعي قاطع در برابر هياتهاي صلح، اعلام كردند كه ما سرنوشت جنگ را در ميدان جنگ تعيين ميكنيم. عمليات ثامنالائمه نشان داد كه ما ميتوانيم عمليات گسترده و موفق انجام دهيم. بنابراين استراتژي مشخصي براي جنگ تعيين شد كه هدف آن، سقوط صدام يا پذيرش شرايط عادلانه، انساني و اسلامي ما از طرف عراق و حاميانش بود.
بر اين اساس، طراحيهاي انجام شد و بر مبناي آنها عملياتهاي وسيع و موفقي چون «طريقالقدس» (در تاريخ 10/2/61) انجام شد و در چندماه، عليرغم وسعت عملياتها، رزمندگان اسلام موفق شدند مناطق وسيعي از سرزمينهاي اشغالي، از جمله «بستان» و «خرمشهر» را باز پس گرفته و تلفات زيادي را بر ارتش عراق وارد سازند.
ورود به خاك عراق
پس از پايان عمليات بيتالمقدس و انهدام وسيع نيروهاي عراق، رژيم صدام در يك هماهنگي و همفكري نزديك با امريكا، طرح جديدي را در دستور كار قرار داد و آن، مظلومنمايي به جاي رجزخواني در تبليغات بود. عقبنشيني از برخي مناطق غرب و استقرار در خطوط پدافندي نزديك مرز خويش، از جمله اقدامهاي صدام براي جلوگيري از تلفات بيشتر بود. همزمان با اين اقدامها و در تكميل آن، امريكا توسط اسرائيل، درصدد سركوب مسلمانان جنوب لبنان و فلسطينان برآمد. البته ما هم تا مدتي در دام طرح هماهنگي امريكا به اسرائيل و رژيم بعثي عراق افتاديم. و از دامه جنگ غلفت ورزيديم و به وقايع لبنان مشغول شديم، ولي هشدار حضرت امام (ره)، جو كاذبي را كه باري خود ساخته بوديم، شكست.
ادامه جنگ، مستلزم ورود خاك دشمن بود. گذشته از مرزهاي بينالمللي و ورود به خاك دشمن، پس از دفع تجاوز، امري بود كه از نظر اعتقادي براي رزمندگان اسلام، ابهامي در بر نداشت؛ زيرا كه عقبنشيني سراسري دشمن، در پي شكستهاي سنگيني كه متحمل شده بودند به منظور معطل كردن ايران، ايجاد شرايط نه صلح و نه جنگ و حاكم ساختن وضعيت فرسايشي در جنگ صورت گرفت.
لازمه حفظ و گسترش ابتكار عمل و برخورداري از روحيه تهاجمي براي اعاده حقوق جمهوري اسلام، شرايطي بود كه اواسط جنگ و ورود به خاك عراق را امكانپذير ميكرد، لذا دلايل زير براي ورود به خاك عراق مطرح بود:
1- كشورهاي مرتجع منطقه، موقعيت را مغتنم شمرده، طي نامههايي كه با مسؤولان جمهوري اسلامي رد و بدل كردند، در عمل حقه جمهوري اسلامي را ناديده گرفته، نسبت به موقعيت مرز ايران، از خود بياعتنايي نشان ميدادند. ورود به خاك عراق، كه در حقيقت با هدف پايان دادن به اين گونه برخوردها بود.
2- تنبيه صدام به عنوان متجاوز
3- تبيين استراتژي «راه قدس از كربلا ميگذرد» توسط حضرت امام خميني (ره)، با اينكه سير ادامه جنگ از طرف جمهوري اسلامي، با قدرت پيگيري و عمليات رمضان در شرق بصره آغازگر آن بود. در اين فاصله، عراق كه پس از شكست خرمشهر، اقدام به عقبنشيني كرده بود، موفق شد با استقرار در مواضع مستحكم، موانع و استحكامات شديدي را ايجاد و خود را براي دفاع در برابر حملههاي رزمندگان اسلام آماده كند و در اين راستا، وجود كارشناسان خارجي و امكانات ناشي از كمكهاي كشورهاي منطقه، و …، تاثير فراواني در تقويت ارتش عراق داشت. نيروهاي خودي در عمليات رمضان، عليرغم وارد ساختن تلفات سنگين به ارتش دشمن موفق نشدند كه زمين قابل توجهي را تصرف نمايند، چرا كه ارتش عراق با كاربرد شيوههاي جديد، وضعيت متفاوتي را نسبت به قبل ايجاد كرده بود.
عمليات رمضان تجارب جديدي را براي رزمندگان اسلام در پي داشت. از اين پس به دليل لزوم گسترش توان رزمي و كسب آمادگيهاي لازم به منظور ادامه جنگ تا كسب نتايج قطعي از سوي جمهوري اسلامي، زمان مناسب و فرصت كافي مورد نياز بود. در عين حال، براي جلوگيري از ركود عملياتهاي محدودي پيشبيني شد؛ كه عبارت بودند از:
مسلم بن عقيل (9/8/61) در محور سومار،
محرم (10/11/61) در غرب عين خوش،
والفجر مقدماتي و 1 (11/11/61 و 22/1/62) در محور چزابه و فكه،
والفجر 2 ( 29/4/62) در محور حاج عمران
والفجر 3 (14/5/62) در محور مهران
والفجر 4 (28/7/62) در محور پنجوين،
والفجر 5 (27/11/62) در محور پنجوين،
والفجر 6 (2/12/62) در محور دهلران و مهران.
در پي اين عمليات ها پيروزي هاي ارزشمندي، چه در تصرف مناطقي از خاك دشمن (والفجر 2و4)، چه در آزادسازي مناطقي از خاك جمهوري اسلامي (از جمله والفجر 3 كه منجر به آزادسازي مهران شد) و چه در وارد ساختن تلفات بر پيكر ارتش عراق، به دست آمد. پس از آن از سوي سپاه طرح انجام عمليات در هورالهويزه آماده شد و تحت عنوان عمليات «خيبر» انجام گرديد. در نتيجه اين عمليات، علاوه بر وارد آوردن تلفات زياد بر عراق، جزاير «مجنون» كه از اهميت سياسي، نظامي، اقتصادي برخوردار بود، به تصرف رزمندگان اسلامي درآمد. اهميت عمليات «خيبر»، با توجه به تاثيري كه در ابعاد خارجي داشت، بيش از پيش جلوه كرد.
پس از اين عمليات، فشار اقتصادي و تحريم فروش سلاح به ايران آغاز شد. در مقطع ياد شده، تلاش جديد غرب، بعدي تازه به جنگ بخشيد. بدين معنا كه پس از عيان شدن ناتواني نظامي عراق در مقابل حركتهاي غيرقابل پيشبيني و عمده تاكتيهاي ويژه رزمندگان، استكبار جهاني به منظور ممانعت از به هم خوردن معامله نظامي حاكم بر جنگ، اقدام به تقويت عراق، با تكنولوژي پيشرفته، بويژه نيروي هوايي، نمود. در پي آن، عراق تلاش فزايندهاي را به منظور تحتالشعاع قرار دادن پيروزيهاي نظامي ايران، با دست يازيدن به جنگ نفتكشها در خليجفارس آغاز كرد. سال بعد، رزمندگان اسلام جنگ در هور را دوباره آزمايش و عمليات گسترده بدر را در تاريخ 20/12/63 آغاز كردند. در اين عمليات، عليرغم ناكامي در به دست آوردن اهداف، به انهدام نيروي دشمن قناعت شد و در بعد خارجي، بازتاب فراواني بر جاي گذاشت.
ابعاد و ويژگيهاي عمليات بدر، عراق را به عكسالعملي غير از آنچه تا آن زمان در جنگ مرسوم بود، واداشت. بدينمعنا كه همزمان با عمليات، حملههاي هوايي خود به تهران آغاز كرد. دشمن در واقع هدفي را كه از به راهاندازي جنگ نفتكشها در خليجفارس (از نظر اقتصادي) داشت، با تهاجم به شهرهاي غيرنظامي، دنبال كرد. در مقطع ياد شده، ضمن اينكه در جهه نيز بمبارانهاي وسيع شيميايي به را انداخت، انتقال جنگ را رزم زميني به هوا و مناطق مسكوني، نمايانگر شكل جديد در جنگ بود كه طبعاً در رويارويي با دشمن در ابعاد جديد تدبير مقابله به مثل پرتاب موشك به شهرهاي عراق، انتخاب و انجام شد.
ترسيم دورنماي جنگ شهرها و ساير فشارهاي وارده به جمهورياسلامي، سبب شد حضرت امام (ره) موضعگيري «جنگ جنگ تا رفع فتنه» را اتخاذ نمايند و با بيان جنگ تا آخرين خانه و آخرين نفر، استراتژي ادامه نبرد را تبيين كردند.
نيروهاي نظامي بر تدابير جديد، مستلزم به طراحي و اجراي عملياتهاي نظامي شدند. در اين رابطه، به دليل شرايط و ويژگيهاي خاص جنگ، لازم بود تغييراتي در روند جنگ، در بعد پشتيباني سازمان رزم، ايجاد شود، تا به دست آمدن شرايط لازم امكان غلبه بر دشمن فراهم آيد. به دست آوردن اين شرايط، مستلزم زمان بود، لذا بار ديگر انجام عمليات محدود در دستور قرار گرفت. و ظرف چندماه از سال 1364 (پس از عمليات بدر) عملياتهاي متعددي انجام شد.
انجام عمليات محدود كه از يك طرف جذب نيروهاي مردمي و افزايش تجارب يگانهاي عمل كننده را در برداشت، اين فرصت را به فرماندهان داد تا مقدمات عمليات مهم و اساسي خود را با اين پوشش انجام و براي تصرف «فاو» آماده شوند. منطقه عملياتي فاو، به دليل موقعيت جغرافيايي آن، اهميت ويژهاي داشت. تسلط بر شمال خليجفارس، هم مرزي با كشور كويت و وجود منابع و تاسيسات نفتي مهم، از جمله اين موارد است.
انجام عمليات والفجر 8 (20/11/64) و پيروزي در تصرف فاو، در واقع نتيجه يك سري ابتكارها و تدابيري بود كه همواره با جايگزين كردن پارامترهايي چون انتخاب نوع زمين، استفاده از اصل غافلگيري و … به مشكلات و كمبودها فايق آمده و سرانجام پيروزي عظيمي را با حداقل امكانات و در برابر ارتش بمراتب قويتر و مجهزتر به دست آورد و عليرغم تلاش ديوانهوار دشمن در بازپسگيري آن، رزمندگان آن را حفظ نموده شديدترين ضربات را به پيكر دشمن وارد ساختند، تا جايي كه در اين زمينه تعبيري چون شكستهشدن كمر ارتش عراق شنيده ميشد. اعتراف بعدي دشمن به بيش از 52 هزار كشته عراقي در اين عمليات، مبين اهميت اين پيروزي است. عمليات والفجر 8 بار ديگر صحنه نبرد را به نفع جمهوري اسلامي تغيير داد و در واقع آغازي شد براي دور جديد برتري نسبي خودي در جنگ، كه طبعاً دشمنان دچار هراس شده، جمهوري اسلامي ايران را افزايش حملهها به مراكز اقتصادي، بخصوص جزاير نفتي از جمله خارك، و توطئههاي كاهش قيمت نفت، بيشتر در فشار قرار دارند. ارتش عراق كه قادر نبود فاو را باز پس گيرد، با اتخاذ استراتژيهاي دفاع متحرك، دست به تعرضاتي هر چند ضعيف زد كه نقطه اوج اين تحركات، تصرف شهر مهران بود.
رزمندگان اسلام با جدي گرفتن تحركات دشمن، به مقابله برخاستند. در اين ميان، عمق جلوگيري از اين پيشروي، مناطق مذكور دوباره بازپس گرفته شد و عملياتهايي چون كربلاي 1 (9/4/65) – كه منجر به آزادسازي شهر مهران شد- و كربلاي 2 (9/6/65)- در منطقه حاج عمران- انجام گرفت بار ديگر امكان تركتازي از دشمن سلب شد و رزمندگان دوباره ابتكار عمل را در دست گرفتند.
در ادامه كاربرد ابتكارها و نوآوريها در جنگ، از جمله انهدام تاسيسات نفتي «الاميه» در مركز خليجفارس طي عمليات كربلاي 3، بار ديگر در سال 1365 جمهوري اسلامي عامل جديدي را وارد صحنه نبرد كرد كه رژيم عراق را درگير معضل تازهاي ساخت. جنگ نامنظم در عمق خاج عراق- در جبهههاي غرب و شمال غرب- به عنوان يك حركت جديد، جنگ را وارد ابعادي فراتر از گذشته كرد و جمهوري اسلامي را به طور مستقيم در معادلات داخلي عراق دخيل كرد. اتحاديه ميهني كردستان عراق كه بخش وسيعي از منطقه كردنشين شمال عراق را تحت نفوذ و تسلط دارد، پس از نااميد شدن از مذاكره با صدام، دوباره سياستي قهرآميز عليه رژيم عراق اتخاذ كرد و تمايل زيادي براي نزديكي بيشتر با جمهوري اسلامي ايران نشان داد. از طرفي، سپاه پاسداران، با تشكيل قرارگاه «رمضان» به برنامهريزي حركت نامنظم در داخل عراق پرداخته بودند و همكاري اين اتحاديه، ميتوانست در راستاي حركت قرارگاه رمضان مفيد و موثر باشد. كوهستانها و تاسيسات نفتي كركوك، ميدان اين آزمايش و آغاز اين حركت بود كه در قالب عمليات فتح 1 شكل گرفت و نتيجهاي بسيار مثبت داشت. از يك سو، قابليت، كارآيي و شجاعت نيروهاي نامنظم سپاه از سوي ديگر، توانايي و ميزان كارآيي اتحاديه، در اين همكاري مشخص شد.
در عمليات فتح 1 كه با مقدماتي بس دشوار توام بود، رزمندگان موفق شدند ضمن انتقال سلاحهايي چون خمپاره و ميني كاتيوشا به عمق مواضع دشمن، تاسيسات و مراكز مهم كركوك را از نزديك زير گلوله گرفته و خسارتهاي قابل توجهي به رژيم بعثي وارد كردند. دشمن تصور ميكرد اين حركت از سوي هواپيماهاي جمهوري اسلامي انجام گرفته و حضور چنين نيرويي در عميق خاك خود را تصور نميكرد.
به هر حال عمليات فتح 1 و پيروزي آن، مقدمهاي بر عمليات ديگر والفجر در عمق خاك دشمن شد و سرانجام تهديد جدي دشمن از اين ناحيه. در خلال حركتهاي محدود، طراحي عمليات اصلي، بعد از والفجر 8 آغاز شده بود و اين بار حركتي گسترده در منطقه «ابوالخصيب» و «شلمچه» در دستور كار قرار گرفت. پس از نزديك به هشتماه تلاش بيوقفه در كسب شرايط و آمادگي لازم، عمليات كربلاي 4 (3/10/65) با عبور از اروندرود به اجرا درآمد. اين عمليات در جنوب خرمشهر و با اهدافي چون ابوالخصيب انجام گرفت؛ اما به دليل وجود مشكلات عديده و همچنين هوشياري دشمن، نيروهاي اسلام موفق به حفظ مناطق متفرقه نشده، بناچار پس از انهدام دشمن، به مواضع اوليه بازگشتند.
انجام عمليات كربلاي 5 در محور شلمچه كه در تاريخ (19/10/65) پانزده روز پس از عمليات كربلاي 4، آغاز شد، تا اندازهاي زيادي انتظارات مردم را برآورده كرد؛ زيرا اين عمليات با بيش از پانزده شبانهروز درگيري مداوم، مقاومت و جنگندگي نيروهاي اسلام در شرايط بسيار مشكل منطقه و در هم پيچيده شدن دژهاي مستحكم- و به رغم خودآنان غير قابل نفوذ- دشمن، يكي از بزرگترين نبردهاي تمام دوران جنگ تحميلي محسوب ميشود. اما بيشتر از انعكاس داخلي، اهميت مطلب در نزد كارشناسان و تحليلگران نظامي، بازگو كننده عظمت كاري است كه در كربلاي 5 و منطقه شلمچه انجام گرفت. گذشته از نقش اساسي عمليات كربلاي 5 در پيدايش يك امكان جديد، براي اجراي آتش حجيم و در پيدرپي روي شهر بصره- همزمان با جنگ شهرها- تلاش و انهدام قسمت ديگري از ارتش عراق، حتي وسيعتر از عمليات فاو، از جمله دستاوردهاي مهم نظامي كربلاي 5 است. بازتاب عمليات كربلاي 5 در ابعاد خارجي، بسيار گسترده بود.
عراق ميديد كه در مهمترين جبهه، شكستهايي را متحمل شده و رزمندگان اسلام به بصره نزديكتر ميشوند، به جنگ شهرها و حملههاي هوايي خود به مراكز اقتصادي در دريا شدت بخشيد و از ي كطرف كشورهاي منطقه و همينطور ابرقدرتهاي شرق و غرب، در صدد برآمدند مقدمات آتشبس را به منظور جلوگيري از ادامه پيشروي نيروهاي جمهوري اسلامي آماده كنند و از طرف ديگر، اقدام به حضور گستردهتر از پيش در خليجفارس و درگيريهايي به بهانه حمايت از نفتكشها نمودند.
پس از عمليات والفجر 8، بخصوص عمليات اخير در شلمچه (كربلاي 5)، مساله جنگ در دريا، اهميت خاصي پيدا كرد و به دليل آنكه حملهةاي عراق افزايش چشمگيري پيدا كرد، به گونهاي كه سياستمداران نظام را دچار اختلال ميكرد، از اين رو جمهوري اسلامي تصميم گرفت كه با مساله دريا، فعالتر برخورد نمايد، كه به دنبال آن ماموريت مقابله به مثل، به طور جديتر، به نيروي درياي سپاه و ارتش واگذار شد. در اين بين، نيروي درياي نوپاي سپاه، نقش فعالتري را- به دليل دارا بودن ويژگيهاي خاص- برخوردار بود.
پس از اين مقطع كوتاه، به دنبال تصميم امريكا مبني بر اسكورت نفتكشهاي كويتي و اعلام حضور در خليجفارس و نيز نصب پرچم شوروي سابق روي نفتكش كويتي، جنگ خليجفارس شكل حادتري به خود گرفت و عملاً عملياتهاي زميني تحتالشعاع درگيري هاي دريايي قرار گرفت.
مرحله دوم اين مقطع، درگيري تا و تمام نظام با امريكا بود. تا اينكه در تاريخ 2/5/66 پس از ورود امريكا به خليجفارس، كشتي امريكايي «بريجتون» آسيب ديد. پس از حادثه بريجتون، امريكا در صدد تلافي برآمد و نيروهاي ايران درگير شد. اما در ادامه عمليات زميني، بايد گفت كه پس از عمليات كربلاي 5 و انجام حركتهايي در ادامه و تثبيت آن، فرماندهان نظامي دريافتند كه به طور موقت ادامه جنگ به جبهههاي جنوب، نتيجهاي نخواهد داشت، لذا متوجه جبهههاي غرب شدند و البته زمينهةاي آن با انجام عملياتهايي چون فتح و همكاري با گروههاي معارض عراقي، تا حدودي ايجاد شده بود. در نتيجه، يگانهاي سپاه، به غرب منتقل و عمليات كربلاي 10/ (4/2/66) به عنوان اولين حركت، با اهدافي مشخص در محور «مامووت» انجام گرفت.
در همين سال، نيروي بعثي با بهرهگيري از عوامل مزدور مناطق، جبهههاي جديدي را در برابر سپاه اسلام، در نقاط مختلف مرزي گشودند. انجام چند حركت نظامي مشترك توسط عراق و منافقان در جنوب و مهران، همراه با جاسوسي گسترده منافقان و اقدامهاي اين گروهك خبيث به عنوان ستون پنجم دشمن، از ويژگيهاي طرحهاي استكبار در اين دوره است.
عملياتهاي نصر 4 (2/4/66) نصر 8 (24/7/66) و بيتالمدقس 2 (24/10/66) كه بعضاً در اوج سرما و يخبندان انجام ميگرفت، منجر به تصرف شهر مامووت و تسلط بر مناطق مهم و استراتژيك گشت و چشمانداز مناسبي را براي ادامه جنگ در اين محور ايجاد نمود كه البته در ادامه، به دليل موانع طبيعي و بروز مشكلات عديده اين حركت كند شد.
در همين راستا و براي ايجاد گشايش در جبهه مامووت، منطقه حلبچه مورد توجه قرار گرفت، كه طرحي با نام والفجر 10 (22/12/66) به اجرا در آمد. نيروهاي خودي در عمليات 10 عليرغم وجود سرما و يخبندان، با اتخاذ تدابيري مبتني بر كسب تجارب جديد، موفق شدند ضمن تصرف منطقهاي وسيع از خاك عراق، شهرهاي حلبچه «سيدصادق» و «خورمال» را آزاد و شمار زيادي از دشمن را نابود كرده يا به اسارت گرفتند. در اين عمليات، يكي از فجيعترين اقدامها از سوي دشمن بعث عراق انجام شد و آن بمباران وسيع شيميايي شهر حلبچه و اطراف آن بود كه منجر به كشته شدن هزاران نفر از مردم بيگناه حلبچه گرديد.
تعرض عراق- پذيرش قطعنامه
اساساً فرماندهان نظامي به دليل دو هدف اساسي، دست به تغيير استراتژي نظامي و انتقال جنگ از جنوب به غرب زدند؛ يكي داشتن اهدافي مهم در جبهههاي غرب كشور و امكان استفاده از ابتكارهاي جديد و بخصوص به كارگيري نيروهاي معارض عراقي و ديگري جاكن كردن دشمن از جبهههاي جنوب. اقدامها و تحولات پاياني جنگ نشان داد كه ارتش عراق نيز تدابيري براي خود انديشيده و در مواقعي در دام نيروهاي جمهوري اسلامي نيفتاده است. در واقع عراق از جنوب جاكن نشد؛ بلكه ارتش عراق بنا بر تجارب به دست آمده، بخصوص پس از كسب تجربهاي در حركتهاي موسوم به «استراتژي دفاع متحرك» برنامهريزي دراز مدتي را كه پس از والفجر 8 آغاز كرده بود.
با انجام عمليات والفجر 10 از طرف جمهوري اسلامي و اشتغال يگانهاي اصلي ما در آن منطقه، ارتش عراق عليرغم انتظار ما به جاي صرف نيروي خود در حلبچه، مهياي انجام تعرضي در وافر شد كه در نهايت به دليل زيادي، از جمله كمكهاي خارجي و به كارگيري وسيع سلاح شيميايي، منجر به باز پس گيري فاو شد (28/1/67). ارتش عراق با اين حركت موفقيتآميز و با كسب روحيه، براي بدست آوردن ابتكار عمل و به انفعال كشاندن نيروهاي جمهوري اسلامي، به عملياتهاي خود ادامه داد كه از آن جمله در محور شلمچه (4/3/67) دست به پيشروي زد و در فواصل كوتاهي، به منطقه ماووت (21/3/67) و مهران (29/3/67) تعرضاتي كرد.
نيروهاي خودي، به دليل بروز مشكلات متعدد، فاقد حركات كافي در برخورد با دشمن بودند.، و براي كسب حداقل توان، بناچار عقبنشيني از ماووت و حلبچه را در دستور كار خود قرار دادند. تا از تعرضات دشمن و تصرف مجدد خاك جمهوري اسلامي جلوگيري شود. ارتش عراق نيز به تعرضات خود ادامه داد. جزيره مجنون را در تاريخ 4/4/67 گرفت و ارتفاعات شاخشميران و … را نيز تصرف كرد. عراق به اينها اكتفا نكرد؛ بلكه تعرضات خود را وسعت داد و از اين پس، در محورهاي شمال خرمشهر و جنوباهواز، همچنين در دشتعباس، اقدام به پيشروي گستردهاي نمود.
ايجاد روحيهاي تازه در بين مردم، بار ديگر سيل مردم را به جبهه در پي داشت بار ديگر. حضور گسترده مردم و مقاومت آنان، نه تنها مانع از ادامه پيشروي دشمن شد؛ كه او را وادار به عقبنشيني نيز نمود. در عين حال موضوع بمبارانهاي وسيع شيميايي جبهه خودي توسط دشمن بعثي استمرار داشت. امريكا در خليجفارس (ساقط كردن هواپيماي مسافربري ايران و شهادت 290 انسان بيگناه) ابعاد وحشتناكي به خود گرفت. در كنار آن، اخبار ديگري كه جسته و گريخته به دست مسؤولان نظام ميرسيد، ضرورت بازنگري اساسي نسبت به استراتژي ادامه نبرد نظامي را مطرح ساخت. بر همين اساس بود كه سرانجام به دنبال جمعبندي نظرات مسؤولان جمهوري اسلامي ايران، حضرت امام (ره) پذيرش قطعنامه 598 را مبني بر آغاز آتشبس بين ايران و عراق اعلام كرد.
توطئه هماهنگ عراق و ابرقدرتها در ادامه جنگ، عليرغم پذيرش قطعنامه 598 ادامه يافت و اينبار با حركتهاي نظامي منافقان در محور قصر شيرين و اسلامآباد متجلي شد، كه در نهايت برخورد قاطع نيروهاي اسلام، سبب شد تا ضمن انهدام وسيعي از منافقان، نه تنها اين توطئه بشدت سركوب شود؛ بلكه به نيروهاي دشمن تفهيم گردد كه هرگونه ماجراجويي تازه، گرداب جديدي همانند سالهاي آغاز جنگ براي آنان ايجاد خواهد كرد.